درس یازدهم : قيد
1 ـ تعريف قيد
همانطور كه در درس قبلي ديديم ، صفت در زبان تركي قبل از اسم آمده و آنرا توصيف مي كند. قيد نيز قبل از فعل مي آيد و فعل را توصيف مي كند. توصيف فعل بوسيله قيد ممكن است مربوط به زمان ، كيفيت ، نحوه ، چگونگي وقوع آن باشد.
اگر در «نازلي بالا» ، صفت «نازلي» توصيفي از اسم «بالا» مي كند ، در «يئيين قاچير» نيز «يئيين» نقش قيد را به خود گرفته و چگونگي انجام فعل را مي رساند. همانطور كه قيد «ياواش» خلاف اين حالت را مي تواند براي اين فعل نشان دهد ، بصورت: «ياواش قاچير».
گاهي يك كلمه بسته به نحوه استفاده در جمله ممكن است هم صفت باشد و هم قيد. يعني ممكن است هم همراه اسم بيآيد و هم همراه فعل. براي نمونه «آلچاق» در «آلچاق آغاج» نقش صفت را به خود مي گيرد اما در «آلچاق دانيشيردي» داراي وظيفه قيدي است. پس بطور مطلق نمي توان مرزي براي صفات و قيود قائل شد.
2 ـ انواع قيد از نظر معنا
1ـ2: قيد سبب (پاسخ به سئوالات چرا ، به چه دليل و ...)
«آجليقدان» اوزو آغارميش ايدي
2ـ2: قيد كيفيت (بيان نحوه وقوع فعل)
آلچاق دانيشماق ، يئيين قاچماق ، حيرصلي باخماق
3ـ2: قيد مكان
اوزاق گئتدي ، ياخين گلدي ، اوجايا چيخدي ، گئري گئتدي ، ايره لي گلدي
4ـ2: قيد زمان
بويون گلديم ، هاچان گلدين ، ايندي گئتدي ، باياق گؤردوم
5ـ2: قيد مقدار
آزجا وئر ، آز آز ايچ ، آووججا سو ايچديم
3 ـ انواع قيد از نظر ساختار
1ـ3: قيود ساده ، كه ذاتاً قيد هستند.
مانند: ائرته ، گئري ، ايره لي ، باياق ، بري ، ايندي ، آشاغي ، يوخاري
2ـ3: قيود مشتقي ، كه با تركيب يك پيوند به قيد تبديل مي شوند اما در هرصورت يك كلمه محسوب مي شوند. به نمونه هاي زير و پيوندهاي تركيبي دقت كنيد:
آزجا ، بالاجا ، آستاجا
ال ايله ، آياقلا ، باش ايله ، ديل ايله ، ناز ايله ، سنينله
اينديليك ، بئله ليك ، گئجه ليك
صاباحدان ، گئجه دن ، چوخدان ، پولسوزلوقدان ، هردن
گونده ، آيدا ، ايلده
3ـ3: قيود مركب
كه خود انواع مختلفي دارند:
1ـ3ـ3: تكراري: ياواش ـ ياواش ، آز ـ آز ، چوخ ـ چوخ ، گئج ـ گئج ، بير ـ بير
2ـ3ـ3: تكراري با وساطت به/با
بير به بير ، گون به گون ، آي با آي ، گوچه به گوچه ، تاي با تاي
3ـ3ـ3: همراهي دو مترادف
يورغون ـ آرغين ، قالين ـ قاييم ، سس ـ سمير
4ـ3ـ3: همراهي دو متضاد
گئجه ـ گوندوز ، آلچاق ـ اوجا ، آزـ چوخ
همانطور كه در درس قبلي ديديم ، صفت در زبان تركي قبل از اسم آمده و آنرا توصيف مي كند. قيد نيز قبل از فعل مي آيد و فعل را توصيف مي كند. توصيف فعل بوسيله قيد ممكن است مربوط به زمان ، كيفيت ، نحوه ، چگونگي وقوع آن باشد.
اگر در «نازلي بالا» ، صفت «نازلي» توصيفي از اسم «بالا» مي كند ، در «يئيين قاچير» نيز «يئيين» نقش قيد را به خود گرفته و چگونگي انجام فعل را مي رساند. همانطور كه قيد «ياواش» خلاف اين حالت را مي تواند براي اين فعل نشان دهد ، بصورت: «ياواش قاچير».
گاهي يك كلمه بسته به نحوه استفاده در جمله ممكن است هم صفت باشد و هم قيد. يعني ممكن است هم همراه اسم بيآيد و هم همراه فعل. براي نمونه «آلچاق» در «آلچاق آغاج» نقش صفت را به خود مي گيرد اما در «آلچاق دانيشيردي» داراي وظيفه قيدي است. پس بطور مطلق نمي توان مرزي براي صفات و قيود قائل شد.
2 ـ انواع قيد از نظر معنا
1ـ2: قيد سبب (پاسخ به سئوالات چرا ، به چه دليل و ...)
«آجليقدان» اوزو آغارميش ايدي
2ـ2: قيد كيفيت (بيان نحوه وقوع فعل)
آلچاق دانيشماق ، يئيين قاچماق ، حيرصلي باخماق
3ـ2: قيد مكان
اوزاق گئتدي ، ياخين گلدي ، اوجايا چيخدي ، گئري گئتدي ، ايره لي گلدي
4ـ2: قيد زمان
بويون گلديم ، هاچان گلدين ، ايندي گئتدي ، باياق گؤردوم
5ـ2: قيد مقدار
آزجا وئر ، آز آز ايچ ، آووججا سو ايچديم
3 ـ انواع قيد از نظر ساختار
1ـ3: قيود ساده ، كه ذاتاً قيد هستند.
مانند: ائرته ، گئري ، ايره لي ، باياق ، بري ، ايندي ، آشاغي ، يوخاري
2ـ3: قيود مشتقي ، كه با تركيب يك پيوند به قيد تبديل مي شوند اما در هرصورت يك كلمه محسوب مي شوند. به نمونه هاي زير و پيوندهاي تركيبي دقت كنيد:
آزجا ، بالاجا ، آستاجا
ال ايله ، آياقلا ، باش ايله ، ديل ايله ، ناز ايله ، سنينله
اينديليك ، بئله ليك ، گئجه ليك
صاباحدان ، گئجه دن ، چوخدان ، پولسوزلوقدان ، هردن
گونده ، آيدا ، ايلده
3ـ3: قيود مركب
كه خود انواع مختلفي دارند:
1ـ3ـ3: تكراري: ياواش ـ ياواش ، آز ـ آز ، چوخ ـ چوخ ، گئج ـ گئج ، بير ـ بير
2ـ3ـ3: تكراري با وساطت به/با
بير به بير ، گون به گون ، آي با آي ، گوچه به گوچه ، تاي با تاي
3ـ3ـ3: همراهي دو مترادف
يورغون ـ آرغين ، قالين ـ قاييم ، سس ـ سمير
4ـ3ـ3: همراهي دو متضاد
گئجه ـ گوندوز ، آلچاق ـ اوجا ، آزـ چوخ
+ نوشته شده در ساعت توسط وحید شکرزاده
|