پاسخ به کسروی پرستهای زبان مجهول آذری پارسی
پاسخ به کسروی پرستهای زبان مجهول آذری پارسی
زبان مورد ادعائی تاتی آذری، و سایر منابع وابسته به شوونیسم هیچگونه وجود خارجی ندارد و لازم به ذكر است كه این زبان اختراع احمد كسروی است، كه ایشان نیم زبانهای تاتی و تالشی موجود در بعضی از روستاهای منطقه مرند كه متكلمین آن حتی به چند هزار نفر هم نمیرسد را به عنوان زبان آذری تلقی كرده كه گویا زبان باستانی آذربایجان نیز بوده است، البته این ادعاها به هیچ گونه پایگاه علمی وابسته نیست، چرا كه كسی از گرامر، قواعد، دستور زبان، صرف و نحو زبانی جعلی به نام تاتی آذری اطلاعی ندارد و قواعد آن را تدوین نكرده، از تاریخ رونق و ادامه حیات آن و كاربرد و قلمرو نفوذ ادعائی آن، فولكلور، داستان، افسانه و آثار برگزیده نظم و نثر یا ... اثری ملموس ارائه نشده، از نقش زبان ادعائی در ادبیات فارسی و زبان تركی و زبانهای دیگر، ماقبل و مابعد آن چیزی در بین نیست و اگر واقعاً هست در كجا تدریس میشود؟ كسی تا حال آن را یاد نگرفته و كسی یاد نداده و اگر وجود داشت، در هفتاد سال گذشته بدون شك در دانشكدههای ادبیات خود، جزء دروس اجباری تدریس، و جزء مواد درسی مؤسسات عالی یا در برنامه درسی دبیرستانها قرار میگرفت.(1)
از
زبان تركی در ایران آثار ارجمندی بر جای مانده كه تعداد آنها بالغ بر صدها
كتاب، رساله و اثر علمی، ادبی، فلسفی، شعر، نظم و نثر میباشد كه بعضی از
آثار عبارتند از: قوتاد، قوبیلیك، نهج الفرادیس، عتبه الحقایق، صحاح
العجم، اغوزنامه، دیوان الغات الترك محمود كاشغری و صدها اثر دیگر كه
طبعاً برای نوشتن آنها پشتوانه ادبی هزاران ساله لازم است كه با فرض تات
بودن تركان آذربایجان نمیتوان كتابهای خلق الساعه نوشت.
اما جالب تر
اینكه حتی یك كتاب یا دیوان به زبان تاتی آذری وجود ندارد.(2) ولی استحكام
زبان تركی تا آنجاست كه توانست زبان عربی را كه جزو زبانهای با قاعده و
گسترده ی دنیاست پس از تسلط اعراب در آذربایجان، منزوی و مستحیل كند
چنانچه زبان عربی وارد آذربایجان نشده و ادامه حیات نداده است.(4)
همچنین مدافعان زبان تاتی آذربایجان،
گاه سلجوقیان، گاه غزنویان، گاه مغولها و گاه صفویان را موجب تُرك شدن
تركهای آذربایجان میدانند، اما كسی كه كمترین اطلاعی از تاریخ داشته
باشد، به خوبی میداندكه مغولها از چین تا غرب آفریقا و از سیبری تا
اقیانوس هند را تحت حكومت داشتند و خانهای مغول بر تمام آسیای میانه و
هندوستان و ایران حكمرانی میكردند پس چرا مردم سایر مناطق غیر ترك زبان
را ترك نكرده اند؟ چگونه است که زبان مغولی را مستولی نكرده اند؟
سلجوقیان،
غزنویان، اتابكان، صفویان كه همگی ترك بودند در سایر نقاط ایران بیش از
آذربایجان حكومت كرده اند و پایتخت دیرپای صفویان و سلجوقیان، اصفهان
بوده و شهرهای تبریز، مراغه و اردبیل كمتر به عنوان پایتخت حكومتهای فوق
بوده، اما چرا در این بین فقط مردم آذربایجان ترك شده ولی مثلاً مردم
اصفهان ترك نشده اند و چگونه بعد از هفتاد سال تبلیغات با استفاده از
بیتالمال و وسایل ارتباطی پیشرفته و آموزش اجباری فارسی، تركهای
آذربایجان فارس نشده اند، اما در زمان فلان شاه، با عدم وجود حتی یك صدم
از این امكانات مردم غیر ترك یكباره ترك شدهاند؟ و چرا اینگونه افراد در
بررسی زبان مردم آذربایجان از زبان حداقل بیست و پنج میلیون آذربایجانی
تُرك، چشم پوشی نموده و به گویش چند هزار نفر به لهجههای تاتی و هرزنی
پناه میبرند؟
الف) تاریخ آذربایجان:
اما به
منظور بررسی زبان آذربایجان در طول تاریخ، در ابتدا به بررسی تاریخ اقوام
و حكومتهایی كه در آذربایجان بوده اند میپردازیم. در مورد ملتهایی كه
قبلاً در آذربایجان زیسته اند میتوان به سومریان، ایلامیها، هوری ها،
آراتتاها، كاسسی ها، قوتتی ها، لولوبی ها، اورارتوها، ایشغوزها
(ایسكیتها)، مانناها، گیلزانها، كاسپی ها و ... اشاره كرد كه زبان
تمامی آنها التصاقی و جزو خانواده زبانهای تركی بوده.(4) از این میان
سومریها، ایلامیها و هوری ها اقوامی بودند كه اولین تمدنها و مدنیتها را
روی زمین بنا نهادند.
با توجه به كتب ارزشمندی چون كتابهای
پییئرآمیه، دكتر ضیاء صدر، پروفسور دكتر زهتابی و ... میتوان به صراحت
گفت كه آذربایجان از حدود هفت هزار سال قبل جایگاه تمدنهای نامبرده است.
در این مورد نیز چندی پیش یك هیأت باستانشناسی آمریكایی ـ ایرانی در تپه
حسنلو به كشفهای ارزشمندی دست یافتند. رهبر این هیأت (رابرت دالسون) بعد
از تحقیقات فراوان، تاریخ این منطقه را به ده دوره تقسیم كرد كه اولین
دوره حدود 6000 سال قبل از میلاد و چهارمین دوره مربوط به 1300 سال قبل از
میلاد تا 800 سال قبل از میلاد است، كه اولین دوره مربوط به هوریها و
آخرین دوره مربوط به مانناها میباشد. (5)
1 ـ جایگاه اصلی هوریها در هزاره سوم و چهارم در آذربایجان و مناطقی از قسمتهای شمالی زاگرس و كوههای توروس بود. (6)
همچنین
از ربع سوم هزاره قبل از میلاد (2400 سال قبل از میلاد) سند نوشته ای به
دست آمده كه با الفبای اككد و به زبان التصاقی هوری بوده كه این سند متعلق
به یكی از پادشاهان هوری به نام تیشاری میباشد و نیز نام یكی دیگر از
پادشاهان هوریها به نام ساشانار كه در 1450 سال قبل از میلاد حكومت
میكرده نیز معلوم است.(7)
2 ـ كاسسی ها: درست است كه كاسسی ها
در آذربایجان نبودند ولی در همسایگی آنها میزیستند. و تقریباً 3000 سال
قبل از میلاد مابین ایلام و مناطقی از آذربایجان ساكن بودند (8) و به دلیل
همزبانی و ارتباط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی تاثیر زیادی در تاریخ آذربایجان
داشته اند.
3 ـ قوتتی ها در 2800 سال قبل از میلاد و لولوبی ها
2500 سال قبل از میلاد در شرق و جنوب دریاچه ارومیه و قزوین و همدان ساكن
بوده و حكومت كرده اند.(9)
4 ـ اورارتوها 1000 سال قبل از میلاد در
آناتولی و پیرامون دریاچه وان و كوههای زاگرس و اطراف دریاچه ارومیه و
شهرهای ماكو و نخجوان امروزی صاحب تمدن بوده اند.(10)
5 ـ در اوایل عصر 19 قبل از میلاد، قبایل مانناها با به هم پیوستن، دولت بزرگی در آذربایجان به وجود آورده و حكومت كرده اند.(11)
6
ـ مادها كه اولادهای قوتتی ها و لولوبی ها بودند 670 سال قبل از میلاد
با ائتلاف با مانناها حكومتی قدرتمند به وجود آوردند كه همدان، اراك،
ساوه، زرند، سونقور، كاشان، قم ، قزوین ، زنجان و ... تحت حاكمیت آنها
بوده.(12)
و اما در مورد زبان، همچنین ارتباط
زبانی مادها و سومربها دیاكونوف در فصل 42 كتاب خود مینویسد كه در لیست
نامهای شاهان ماد یعنی قوتتی ها، به نامهایی بر میخوریم كه در لیست نام
شاهان سومر است.
از دیگر همسایگان مادها كه همزمان با آنها بوده و
زبان هردوی آنها از یك خانواده است میتوان به ایشغوزها اشاره كرد كه در
قرنهای 7 و 8 قبل از میلاد در قسمتهایی از آذربایجان زندگی كرده اند.
به
رغم عقیده شایع مبنی براینکه، مادها را نوه یك قبیله منفرد می داند، كه به
اصطلاح از سایر آرینها جدا شده و در آذربایجان ساكن شده اند، منابع مربوط
به تاریخ ماد فوق العاده ناچیز است. منابع آشوری از قرن هفتم تا قرن نهم
قبل از میلاد نه تنها برای احیای تاریخ باستان آذربایجان كافی است، بلكه
جزئیات مهمی را نیز روشن میسازد. با تغییر و تحولات در اوضاع سیاسی آن
روزگار در آذربایجان، هفت قبیله آذربایجان باستان كه قبلاً جزو اتحادیه
ماننا و اورارتو و ساكایی بودند اتحادیه ای تشكیل دادند كه بعدها
یونانیان باستان آنها را میدیا نامیدند آنچه ما ماد مینامیم، این قبایل
را هرودوت تاریخ نگار یونانی چنین نام میبرد:
1 - بوآسای Bousai
2 - پارتلاكئنوی Parelakenoi
3 - آستروخات Stroukhotes
4 - مغ Magai
5 - بودیو Boudioi
6 - آری زانتوی Ariazantoi
7 - مید Mid
و نیز مطالعه نامهای شهرها و ولایات ماد نشان میدهد كه آنان پروترك هستند
ب) زبان آذربایجان:
طبق تقسیم بندی متخصصان زبانشناس، كل زبانهای موجود در دنیا به چند شاخه تقسیم بندی میشود(13)
1 – زبانهای التصاقی كه تمام زبانهای مربوطه به خانواده زبان تركی در این شاخه قرار دارند.
2 – زبانهای تحلیلی كه از مهمترین زبان این شاخه میتوان به زبان عربی اشاره كرد .(14)
3 – زبانهای هجایی كه از شاخصترین زبانهای این شاخه نیز میتوان به زبان چینی اشاره كرد.
4 – زبانهای اروپایی و اسلاوی
5 – زبانهای هند و ایرانی
6 – زبانهای آفریقایی
حال با توجه به این تقسیمبندی و با توجه به اسناد تاریخی و علمی به بررسی نوع زبان اقوام ساكن در آذربایجان میپردازیم.
طبق
تحقیقات هومئل زبانهای ایلام و سومر از یك پایه و جزو زبانهای اورال ـ
آلتایی (التصاقی) است.(15) زبانهای هوری و لولوبی نیز نه، تحلیلی و نه
هجایی بوده، بلكه آنها نیز جزو زبانهای التصاقی میباشند.(16)
همچنین طبق نظریه ماراك دئمیكین (آكادئمیكین) زبان كاسسی ها، ایلامی ها، قوتتی ها، مادها و مانناها نیز التصاقی بود.(17)
زبانهای قوتتی ها، لولوبی ها همانند بوده و با زبانهای اورارتوها و هوریها خویشاوند می باشند.(18)
همچنین
اپرت باستان شناس فرانسوی نیز بر تركی (التصاقی) آلتایی بودن زبان مادها
اشاره میكند. در جایی دیگر دیاكونوف مینویسد زبان اشكانیان نیز همانند
زبان مادها و از خانواده زبانهای التصاقی بوده.(19) بدین ترتیب است كه از
7000 سال تا 2500 سال قبل یعنی مدت 4500 سال به طور مطلق در منطقه
جغرافیایی آذربایجان تنها و تنها اقوام التصاقی زبان (ترك) زندگی و حكومت
كرده اند. همچنین اگر تاریخ بعد از 2500 سال قبل از میلاد را بررسی كنیم
باز آذربایجان در بیشتر مقاطع تاریخی مستقل از حكومت های دیگر منطقه
بوده، به طوری كه در زمان هخامنشیان آذربایجان در مقابل آنان سرفرود
نیاورده و تا سرنگونی این حكومت، تمام فرهنگها و آداب و سنن و زبان خود را
حفظ كرد.
در زمان سلوكیان نیز كل آذربایجان
مستقل از حكومت سلوكیان بوده و اسكندر نتوانست آذربایجان را به تصرف
درآورد.(20) و در این مورد استرابو جغرافیدان یونانی مینویسد: در زمان
حمله اسكندر، سرداری به نام آتوروپات آذربایجان را از چنگ اندازی اسكندر
محفوظ نگهداشت.(21)
در زمان ساسانیان نیز آذربایجان مستقل بوده و حتی
بعد از شاپور دوم، ساسانیان با هیتیها (هیاطله) پیمان اتحاد بستند تا در
شمالغرب با روم بجنگد.(22) بعد از اسلام نیز تركان اغوز كه شمشیر اسلام
نامیده میشده اند، در آذربایجان حكومت قدرتمندی بنا كرده و با ملازگرد
مبارزه كرده(23) و توسط آلپ ارسلان ضربه سنگینی به آنها وارد آوردند. بعد
از اغوزها نیز حكومتهایی كه در آذربایجان و گاهی در مناطقی از ایران حكومت
میكردهاند. از جمله غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولها، اتابكیان،
تاتارها، آق قویونلوها، قره قویونلوها، صفویان، افشاریان و قاجارها
تماماً ترك زبان (التصاقی) هستند.
در مورد تركی بودن زبان مردم
آذربایجان اسناد و مدارك بسیار زیادی موجود است، مثلاً: دیونیوس پریگت
جغرافینگار و شاعر یونانی سده چهار میلادی ترك زبانان را ساكن اصلی این
منطقه میداند و نیز محمد عوفی در ذكر خلافت عمربن عبدالعزیز كه از سال 99
تا 101 هجری ادامه داشت، از قیام بیست هزار ترك آذربایجانی سخن میگوید.
(24)
همچنین اخبار موثق عبیدبنشریعه جرهومی كه شخص معمر و محترم در
دربار اموی بوده در حضور معاویه سخن میگوید: (آذربایجان از سرزمین تركان
است) و این خبر را طبری و به نقل از او بلعمی و حمزه اصفهانی و ابن اثیر
در كتابهای تاریخ بلعمی، تاریخ طبری، تاریخ پیامبران و الكامل گزارش
كردهاند كه از متون معتبر اسلامی به شمار میروند. (25)
از دیگر
محققانی كه آذربایجان را به عنوان سرزمین تركها نام میبرند میتوان : ژ .
اوپر، قرتیز هومئل، ا . م . محمد اوف، ت . حاجی یف، گ . ا . ملیكشویلی، ع
. دمیرچیزاده، تیمور پیر هاشمی، یامپولسكی، ی . ك . یوسفاف، یومینوس،
وروشل گوگازیان، زكی ولید دوغان، پروفسور دكتر محمد تقی زهتابی و دهها
محقق و دانشمند را نام برد.
در این میان بهتر است به نظر یامپولسكی
نیز اشاره كرد كه میگوید: تركها در اطراف دریاچه ارومیه زندگی میكنند و
آشوریها آنها را توروك türük (یامون توروك به معنی تركهای نیرومند) نام
برده اند و در سنگ نوشته های اورارتوئی هم سخن از قومی به نام توریخی
رفته كه در آذربایجان میزیستند. (اوایل هزاره قبل از میلاد) و میگوید
توروكها یا توریخیها همان تركها هستند.(26)
به هر حال ترك بودن ملت آذربایجان از هزاران سال قبل بر همه كس مسلم میباشد و دیگر نیاز به توضیح اضافی احساس نمیشود.
با
توجه به اسنادی كه از تعداد كمی از آنها در این مقاله استفاده شده، بهتر
است نویسنده محترم، تاریخ را با دیدی بدون تعصب و به دور از هر گونه
گرایش مورد ملاحظه قرار داده و ایرانی بودن را نه با معیار فارس بودن،
بلكه با معیارها و تعاریف جدید بسنجند، همچنین یادآوری كوچكی به نویسنده
محترم دارم و آن اینكه با توجه به مقاله ایشان كه در قسمتی از آن اشاراتی
به نژاد مردم آذربایجان داشته اند، بهتر است در نظر داشته باشند كه به
هیچوجه نژاد یك ملت نشانگر زبان خاصی برای آن ملت نیست، چرا كه در آن صورت
در دنیا فقط چند زبان وجود داشت، نه هزاران زبان زنده كنونی و از بین رفته
قبلی، تاکید بر نژاد، فجایع جبران ناپذیری چون وقایع آلمان نازی را بر بشر
متمدن کنونی تحمیل خواهد کرد.
منابع:
1 و2– نقدی بر كتاب زبان آذری نوشته دكتر جواد هیئت
3 – سلماس در مسیر تاریخ ده هزار ساله – توحید ملك زاده.
4 – تاریخ دیرین تركان ایران – پروفسور دكتر زهتابی و تاریخ ایلام – پی یئر آمیه (ترجمه شیرین بیانی) صفحات 3 ، 50 ، 51 ،60، 66 .
5 – آذربایجان در سیر تاریخ – صفحه 262 – تاریخ دیرین تركان ایران – پرفسور زهتابی .
6 و7– تاریخ دیرین تركان ایران – پروفسور دكتر زهتابی صفحه 95و 94 .
8 و9– تاریخ ماد- دیاكونوف صفحه 100 و210.
10 – تاریخ دیرین تركان ایران- پروفسور دكتر زهتابی.
11 – تاریخ آذربایجان – آ.ن قلی اوف صفحه 17 .
12 – تاریخ دیرین تركان ایران- پروفسور دكتر زهتابی صفحه264.
13 – زبان تركی و لهجههای آن – دكتر جواد هیئت صفحه 25 .
14 – تحقیقات سازمان یونسكو در مورد زبانهای دنیا – هفته نامه امید زنجان چهارشنبه 20 خرداد 78 شماره 286 صفحه 3 .
15 – سیری در تاریخ زبان و لهجههای تركی دكتر جواد هیئت صفحه 21 .
16 – تاریخ ماد – دیاكونوف صفحه 101 .
17 – تاریخ دیرین تركان ایران - پروفسور دكتر زهتابی صفحه254 .
18 – تاریخ ماد – دیاكونوف صفحه 99 – و تاریخ دیرین تركان ایران صفحه 95 .
19 – اشكانیان – دیاكونوف، ترجمه كشاورز صفحه 116 .
20 – اشكانیان – دیاكونوف صفحه 8 .
21 – تاریخ ارومیه – احمد كاویانپور ص 55 – 54 .
22 – تاریخ اجتماعی ایران – مرتضی راوندی صفحه 616 – 611.
23 – غیاث اللغات- صفحه 633 .
24– مروج الذهب- جلد اول صفحه 231 .
25 – تاریخ گزیده حمدالله مستوفی به اهتمام دكتر عبدالحسین نوابی - موسسه انتشارات امیركبیر، تهران 1366 صفحه 30 .
26 – روزنامه جام جم – صفحه 7 – پنجشنبه 2 خرداد 1381 / سال سوم / شماره 586 .