درس چهاردهم : جمله
تمام آنچه را در سیزده جلسه پیشین فرا گرفتیم ، برای رسیدن به این قسمت از ترم یعنی جمله بود. تا جمله ادا نشود ، فایده ای از این همه اطلاعات درباره فعل و فاعل و ضمیر و ... وجود نخواهد داشت.
بحث درباره جمله بسیار گسترده است و نمی توان در یک جلسه به تمام مطالب درباره جمله پرداخت اما می توان تا حدودی با جمله آشنا شد ، طوری که علاقمندان با زمینه مناسب جهت فراگیری مطالب بیشتر دنبال منابع و مراجع دیگر بروند.
جمله یک کلام کامل است که گوینده آنرا به اطلاع شنونده می رساند. جمله از وقوع یک حادثه یا وجود یک واقعیت خبر می دهد.
جمله از دیدگاه های مختلف دارای تقسیمبندی های مختلفی است که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره می شود:
1 ـ تقسیمبندی مفهومی
جمله از منظر مفهوم ، به سه گروه اخباری ، استفهامی و امری تقسیم می شود.
1ـ1: جمله اخباری
در جمله اخباری از وقوع عمل در گذشته ، حال و آینده و یا حتی خارج از زمان خبر داده می شود. جملاتی مانند: «آنام گلدی» ، «سن گئده جکسن» ، «آناملا باجیمی بویون ائلچیلیگه گؤندرمیشم» از این نوع هستند.
2ـ1: جمله استفهامی
هرچند یک جمله استفهامی درباره وقوع حادثه یا وجود واقعیت است اما این مفهوم همراه با سئوال و ابهام است. این سئوال گاهی همراه با ادات استفهام مانند «می ، هانسی ، هارا ، کیم ، نه یه ، نه ایچین ، نه ، هانکی و ...» است و گاهی بدون ادات تنها با تکیه بر لحن گوینده است.
جملاتی مانند «نه ایچین دونن گلمه دین؟» ، «تاپیشیردیقلاریمی آلدینمی؟» ، «هانسی درسده دوشدون؟» جملاتی استفهامی همراه با ادات استفهام است اما جملات سئوالی مانند «دئمه دیم گئتمه؟» ، «تاپیشیردیقلاریمی آلدین؟» ، «بو گئجه ائشیگه گله جکسن؟» بدون ادات استفهام باز از نوع جملات استفهامی هستند.
3ـ1: جمله امری
با این جمله با خواهش ، التماس ، تضرع و یا دستور ، خواستار انجام عمل می شویم. مانند: «اونو منه وئر» ، «قاپینی آچ» ، «منه بیر کیلو یئر آلما وئر» ، «بیر لیوان سو وئر».
گاهی ممکن است برای تأکید بر امر یا پرهیز از احساس آمرانه بودن ، از ابزارهای کمکی نیز در جمله استفاده کنیم. مثلاً برای حالت امر ، به انتهای فعل ، پسوند «گیل» و «گیلان» اضافه کنیم. مانند: «اونو منه وئرگیلن» ، «قاپینی آچگیلان». البته پسوند «گیل» امروزه کاربردی ندارد. یا اینکه قبل از شروع جمله امری بگوئیم: «تئز اول» مانند «تئز اول اونو منه وئر». گاهی هم ممکن است پس از اتمام جمله امری بگوئیم: «گؤرم» ، «دای». مانند: «اونو منه وئر گؤرم».
در جملات امری از نوع التماسی و خواهشی نیز ممکن است به پیش جملاتی مانند «اولارسا» ، «ممکن اولسا ...» ، «زحمت اولماسا ...» ، «لطف ائدیب ...» ، «باغیشلایین ...» ، «زحمت دی ...» ، «نه اولاندا».
2ـ جمله فعلیه و اسمیه
جمله از نظر ساختار ممکن است اسمیه باشد یا فعلیه. جمله اسمیه تکیه اش بر اسم است نه فعل. در واقع فاقد فعل است و تنها از افعال کمکی یا علامتهای اسنادی کمک می جویند ، از جمله «دیر ، ایدی ، ایمیش». مانند: «بو آغاج اوزون دور» ، «بو سؤز یالان ایمیش».
جمله فعلیه دارای فعل است ، مانند: «من درسیمه باخمیشام» ، «بویون بیر کره سایتا گیردیم و سؤزلرین اوخودوم» که دارای فعلهای باخمیشام ، گیردیم و اوخودوم می باشند.
3ـ اجزای جمله
جمله دارای یک حداقل اجزا باید باشد تا بتواند در تعریف جمله بگنجد. این حداقل اجزا که آنرا اجزای اصلی جمله هم می نامند ، عبارتند از: مسند و مسندالیه.
مسندالیه همان فاعل است که در جمله اسمیه بصورت مبتدا نمایان می شود. مسند درباره مسندالیه حکم می دهد. در واقع مسند همان فعل در جمله فعلیه و خبر در جمله اسمیه است.
در جمله فعلیه «آنام مشهده گئتدی» ، «آنام» فاعل یا مسندالیه است و «گئتدی» فعل یا مسند. در جمله اسمیه «هاوا قارانلیق دیر» ، «هاوا» مبتدا یا مسندالیه است و «قارانلیق دیر» خبر یا مسند است.
با این دو جزء ، جمله معنی پیدا می کند اما اجزای دیگری هستند که برای توضیح بیشتر جمله و تفهیم بهتر آن در کنار اجزای اصلی می آیند. این اجزا را اجزای فرعی می گویند که مفعول صریح و غیرصریح از آن جمله هستند.
مفعول صریح در ترکی با علامت «ی» یا «نی» تعریف می شود. مانند: «من درسی اوخودوم» ، «آیلار قاپینی آچدی» ، «من ائوی تمیزله دیم».
مفعول غیرصریح نیز تحت تأثیر فعل بوده و یکی از حالات مفعول الیه ، مفعول فیه و یا مفعول عنه را به خود می گیرد. مانند: «ائوه گئتدی» ، «ائدن چیخدی» ، «ائوده قالدی».
4 ـ ساختار جمله ترکی
اجزای اصلی و فرعی جمله در ساختار کامل و طبیعی جمله باید با یک توالی و ترتیب خاصی بیایند وگرنه از حالت طبیعی خارج خواهند شد. ساختار غیرطبیعی همان ساختاری است که در ادبیات محاوره ای و شعر به وفور می بینیم.
ساختار طبیعی یک جمله در زبان ترکی با ترتیب زیر است:
«فاعل(مبتدا) + قید زمان + قید مکان + مفعول غیرمستقیم + مفعول مستقیم + قید حالت + فعل».
برای نمونه در یک جمله کامل و طبیعی ترکی می توان گفت: «آناسی گئجه لر یاتاندا بالاسینا قیسسا ناغیللاری محبتله اوخویار».
جملاتی مانند زیر از نظر ادبیاتی صحیح نیست. چرا؟
• مدرسه ده صاباح امتحان واریم دیر.
• تلویزیونومو صاباح تعمیر ایچین تعمیرکارا وئره جه یم.
• دونن آخشام قارداشیملا آغام شاما اونلارا قوناق ایدیلار.
در شعر نیز بنا بر اجبار ساختار و ترکیب طبیعی جمله به هم می خورد. مثلاً جمله ای طبیعی مانند: «باشیمدا توکلر آغاریب ، قاپیسیندا ابتر اولدوم ، او نازلی دلبر دئمه دی کی: بیزیم گوموش دورور بو» را عارف نامی قرن هفتم ،شیخ صفی الدین اردبیلی ، می گوید:
«آغاریب باشیمدا توکلر ، قاپیسیندا اولدوم ابتر
دئمه دی او نازلی دلبر ، کی بیزیم گوموش دورور بو»
همانطور که گفتیم ، ساختار اصلی جمله با همان مسند و مسندالیه کامل می شود و حتی گاهی می توان اجزای دیگر آنرا بدون اخلال در جمله حذف کرد. بعضی از اجزای جمله صرفاً برای توضیح بیشتر ارائه می شود. برای نمونه جمله ساده و کاملی مانند: «آباسی قوجالیبدیر» را می توان به جمله مفصل و طولانی زیر تبدیل کرد: «یوز یاشیندا اولان ، الدن آیاقدان دوشن آناسی ، داها قوجالیبدیر». یا جمله ساده و کاملی مانند «آنام زیارتدن گلدی» را تبدیل کنیم به جمله طولانی و زائد زیر: «آنام بویون صبح هاوا آچایلان زامنلاردا کی هئچ بیر آدام ائشیکده یوخ ایدی ، ایکی هفته دن سونرا کربلانین زیارتیندن گلدی».
5 ـ هماهنگی فعل و فاعل
فعل و فاعل از نظر جمع و فرد بودن و نیز از نظر شخص باید باهم هماهنگ باشند. به دنبال فاعل جمع ، فعل جمع می آید و بعد از فاعل مفرد ، فعل مفرد می آید.
برای فاعل اول شخص مفرد ، فعلی با ضمیر فعلی اول شخص مفرد می آوریم .
با این دو اصل ، جملات زیر صحیح می باشند:
• من مدرسه دن گلدیم.
• سیز هاچان بازاردان گلدینیز؟
• اونلار امتحان وئرمه دیلر.
اما جملات زیر صحیح نیستند:
• من مدرسه دن گلدیک!
• سیز هاچان بازاردان گلدیم!
• اونلار امتحان وئرمه دیم!
در این میان استثناهائی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
• احترام: برای احترام می توان فعل یک شخص مفرد را جمع آورد. مانند: «رهبر بویون دانیشیغیندا بویوردولار» ، «اوستاد کیلاسدا امتحان آلدیلار».
• فاعل غیرجاندار بصورت جمع می تواند فعل مفرد بگیرد. مانند: «آغاجلار قورودو» ، «سولار کسیلدی». البته متداول است که برای هر نوع سوم شخص جمع از فعل مفرد استفاده کنند. مانند: «قوناقلار گلدی» ، «اؤیرنجی لر گئتدی» ، «ساتقینلار قاچدی».
• برای فاعلی که ذاتاً جمع است ، فعل مفرد می آوریم. مانند: قوشون ، ملت ، آرتئش. مثلاً «قوشون داغیلدی».
5 ـ جمله کامل و ناقص
جمله کامل را با تعریف فوق پذیرفتیم. جمله ناقص یک جمله دارای اعتبار و مفهوم است که شنونده منظور گوینده را متوجه می شود اما اجزای اصلی یک جمله کامل را ندارد. دلیل آن هم این است که شنونده در جملات قبلی یا پیش زمینه قبلی ، اجزای جمله مانند فاعل یا مفعول یا حتی فعل را می شناسد. اینگونه جملات غالباً در جواب یک سئوال گفته می شود.
برای نمونه ممکن است ابتدا نپذیریم که «بازارا» جمله باشد اما اگر بدانیم که این جمله در مقابل سئوال: «آنام هارا گئتدی؟» گفته شده است ، متوجه می شویم که این جمله باید در اصل «آنام بازارا گئتدی» باید باشد که به خاطر ذهنیت داشتن گوینده و شنونده از فاعل و فعل ، این دو جزء اصلی حذف شده است. به همین ترتیب شخصی به دیگری می رسد و درباره ساعتی که گم کرده بود و دنبالش بود ، می گوید: «تاپدیم». در واقع باید بگوید: «ساعتی تاپدیم» که به خاطر ذهنیت داشتن شنونده از موضوع گم شدن ساعت ، آنرا از جمله حذف می کند. او حتی می تواند بجای «تاپدیم» بگوید: «ساعتی تاپدیم» و یا آنرا تفصیل دهد و بگوید: «بالاخره بویون صبح ناماز قیلاندا حوض باشیندان ساعتی تاپدیم».
بحث درباره جمله بسیار گسترده است و نمی توان در یک جلسه به تمام مطالب درباره جمله پرداخت اما می توان تا حدودی با جمله آشنا شد ، طوری که علاقمندان با زمینه مناسب جهت فراگیری مطالب بیشتر دنبال منابع و مراجع دیگر بروند.
جمله یک کلام کامل است که گوینده آنرا به اطلاع شنونده می رساند. جمله از وقوع یک حادثه یا وجود یک واقعیت خبر می دهد.
جمله از دیدگاه های مختلف دارای تقسیمبندی های مختلفی است که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره می شود:
1 ـ تقسیمبندی مفهومی
جمله از منظر مفهوم ، به سه گروه اخباری ، استفهامی و امری تقسیم می شود.
1ـ1: جمله اخباری
در جمله اخباری از وقوع عمل در گذشته ، حال و آینده و یا حتی خارج از زمان خبر داده می شود. جملاتی مانند: «آنام گلدی» ، «سن گئده جکسن» ، «آناملا باجیمی بویون ائلچیلیگه گؤندرمیشم» از این نوع هستند.
2ـ1: جمله استفهامی
هرچند یک جمله استفهامی درباره وقوع حادثه یا وجود واقعیت است اما این مفهوم همراه با سئوال و ابهام است. این سئوال گاهی همراه با ادات استفهام مانند «می ، هانسی ، هارا ، کیم ، نه یه ، نه ایچین ، نه ، هانکی و ...» است و گاهی بدون ادات تنها با تکیه بر لحن گوینده است.
جملاتی مانند «نه ایچین دونن گلمه دین؟» ، «تاپیشیردیقلاریمی آلدینمی؟» ، «هانسی درسده دوشدون؟» جملاتی استفهامی همراه با ادات استفهام است اما جملات سئوالی مانند «دئمه دیم گئتمه؟» ، «تاپیشیردیقلاریمی آلدین؟» ، «بو گئجه ائشیگه گله جکسن؟» بدون ادات استفهام باز از نوع جملات استفهامی هستند.
3ـ1: جمله امری
با این جمله با خواهش ، التماس ، تضرع و یا دستور ، خواستار انجام عمل می شویم. مانند: «اونو منه وئر» ، «قاپینی آچ» ، «منه بیر کیلو یئر آلما وئر» ، «بیر لیوان سو وئر».
گاهی ممکن است برای تأکید بر امر یا پرهیز از احساس آمرانه بودن ، از ابزارهای کمکی نیز در جمله استفاده کنیم. مثلاً برای حالت امر ، به انتهای فعل ، پسوند «گیل» و «گیلان» اضافه کنیم. مانند: «اونو منه وئرگیلن» ، «قاپینی آچگیلان». البته پسوند «گیل» امروزه کاربردی ندارد. یا اینکه قبل از شروع جمله امری بگوئیم: «تئز اول» مانند «تئز اول اونو منه وئر». گاهی هم ممکن است پس از اتمام جمله امری بگوئیم: «گؤرم» ، «دای». مانند: «اونو منه وئر گؤرم».
در جملات امری از نوع التماسی و خواهشی نیز ممکن است به پیش جملاتی مانند «اولارسا» ، «ممکن اولسا ...» ، «زحمت اولماسا ...» ، «لطف ائدیب ...» ، «باغیشلایین ...» ، «زحمت دی ...» ، «نه اولاندا».
2ـ جمله فعلیه و اسمیه
جمله از نظر ساختار ممکن است اسمیه باشد یا فعلیه. جمله اسمیه تکیه اش بر اسم است نه فعل. در واقع فاقد فعل است و تنها از افعال کمکی یا علامتهای اسنادی کمک می جویند ، از جمله «دیر ، ایدی ، ایمیش». مانند: «بو آغاج اوزون دور» ، «بو سؤز یالان ایمیش».
جمله فعلیه دارای فعل است ، مانند: «من درسیمه باخمیشام» ، «بویون بیر کره سایتا گیردیم و سؤزلرین اوخودوم» که دارای فعلهای باخمیشام ، گیردیم و اوخودوم می باشند.
3ـ اجزای جمله
جمله دارای یک حداقل اجزا باید باشد تا بتواند در تعریف جمله بگنجد. این حداقل اجزا که آنرا اجزای اصلی جمله هم می نامند ، عبارتند از: مسند و مسندالیه.
مسندالیه همان فاعل است که در جمله اسمیه بصورت مبتدا نمایان می شود. مسند درباره مسندالیه حکم می دهد. در واقع مسند همان فعل در جمله فعلیه و خبر در جمله اسمیه است.
در جمله فعلیه «آنام مشهده گئتدی» ، «آنام» فاعل یا مسندالیه است و «گئتدی» فعل یا مسند. در جمله اسمیه «هاوا قارانلیق دیر» ، «هاوا» مبتدا یا مسندالیه است و «قارانلیق دیر» خبر یا مسند است.
با این دو جزء ، جمله معنی پیدا می کند اما اجزای دیگری هستند که برای توضیح بیشتر جمله و تفهیم بهتر آن در کنار اجزای اصلی می آیند. این اجزا را اجزای فرعی می گویند که مفعول صریح و غیرصریح از آن جمله هستند.
مفعول صریح در ترکی با علامت «ی» یا «نی» تعریف می شود. مانند: «من درسی اوخودوم» ، «آیلار قاپینی آچدی» ، «من ائوی تمیزله دیم».
مفعول غیرصریح نیز تحت تأثیر فعل بوده و یکی از حالات مفعول الیه ، مفعول فیه و یا مفعول عنه را به خود می گیرد. مانند: «ائوه گئتدی» ، «ائدن چیخدی» ، «ائوده قالدی».
4 ـ ساختار جمله ترکی
اجزای اصلی و فرعی جمله در ساختار کامل و طبیعی جمله باید با یک توالی و ترتیب خاصی بیایند وگرنه از حالت طبیعی خارج خواهند شد. ساختار غیرطبیعی همان ساختاری است که در ادبیات محاوره ای و شعر به وفور می بینیم.
ساختار طبیعی یک جمله در زبان ترکی با ترتیب زیر است:
«فاعل(مبتدا) + قید زمان + قید مکان + مفعول غیرمستقیم + مفعول مستقیم + قید حالت + فعل».
برای نمونه در یک جمله کامل و طبیعی ترکی می توان گفت: «آناسی گئجه لر یاتاندا بالاسینا قیسسا ناغیللاری محبتله اوخویار».
جملاتی مانند زیر از نظر ادبیاتی صحیح نیست. چرا؟
• مدرسه ده صاباح امتحان واریم دیر.
• تلویزیونومو صاباح تعمیر ایچین تعمیرکارا وئره جه یم.
• دونن آخشام قارداشیملا آغام شاما اونلارا قوناق ایدیلار.
در شعر نیز بنا بر اجبار ساختار و ترکیب طبیعی جمله به هم می خورد. مثلاً جمله ای طبیعی مانند: «باشیمدا توکلر آغاریب ، قاپیسیندا ابتر اولدوم ، او نازلی دلبر دئمه دی کی: بیزیم گوموش دورور بو» را عارف نامی قرن هفتم ،شیخ صفی الدین اردبیلی ، می گوید:
«آغاریب باشیمدا توکلر ، قاپیسیندا اولدوم ابتر
دئمه دی او نازلی دلبر ، کی بیزیم گوموش دورور بو»
همانطور که گفتیم ، ساختار اصلی جمله با همان مسند و مسندالیه کامل می شود و حتی گاهی می توان اجزای دیگر آنرا بدون اخلال در جمله حذف کرد. بعضی از اجزای جمله صرفاً برای توضیح بیشتر ارائه می شود. برای نمونه جمله ساده و کاملی مانند: «آباسی قوجالیبدیر» را می توان به جمله مفصل و طولانی زیر تبدیل کرد: «یوز یاشیندا اولان ، الدن آیاقدان دوشن آناسی ، داها قوجالیبدیر». یا جمله ساده و کاملی مانند «آنام زیارتدن گلدی» را تبدیل کنیم به جمله طولانی و زائد زیر: «آنام بویون صبح هاوا آچایلان زامنلاردا کی هئچ بیر آدام ائشیکده یوخ ایدی ، ایکی هفته دن سونرا کربلانین زیارتیندن گلدی».
5 ـ هماهنگی فعل و فاعل
فعل و فاعل از نظر جمع و فرد بودن و نیز از نظر شخص باید باهم هماهنگ باشند. به دنبال فاعل جمع ، فعل جمع می آید و بعد از فاعل مفرد ، فعل مفرد می آید.
برای فاعل اول شخص مفرد ، فعلی با ضمیر فعلی اول شخص مفرد می آوریم .
با این دو اصل ، جملات زیر صحیح می باشند:
• من مدرسه دن گلدیم.
• سیز هاچان بازاردان گلدینیز؟
• اونلار امتحان وئرمه دیلر.
اما جملات زیر صحیح نیستند:
• من مدرسه دن گلدیک!
• سیز هاچان بازاردان گلدیم!
• اونلار امتحان وئرمه دیم!
در این میان استثناهائی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
• احترام: برای احترام می توان فعل یک شخص مفرد را جمع آورد. مانند: «رهبر بویون دانیشیغیندا بویوردولار» ، «اوستاد کیلاسدا امتحان آلدیلار».
• فاعل غیرجاندار بصورت جمع می تواند فعل مفرد بگیرد. مانند: «آغاجلار قورودو» ، «سولار کسیلدی». البته متداول است که برای هر نوع سوم شخص جمع از فعل مفرد استفاده کنند. مانند: «قوناقلار گلدی» ، «اؤیرنجی لر گئتدی» ، «ساتقینلار قاچدی».
• برای فاعلی که ذاتاً جمع است ، فعل مفرد می آوریم. مانند: قوشون ، ملت ، آرتئش. مثلاً «قوشون داغیلدی».
5 ـ جمله کامل و ناقص
جمله کامل را با تعریف فوق پذیرفتیم. جمله ناقص یک جمله دارای اعتبار و مفهوم است که شنونده منظور گوینده را متوجه می شود اما اجزای اصلی یک جمله کامل را ندارد. دلیل آن هم این است که شنونده در جملات قبلی یا پیش زمینه قبلی ، اجزای جمله مانند فاعل یا مفعول یا حتی فعل را می شناسد. اینگونه جملات غالباً در جواب یک سئوال گفته می شود.
برای نمونه ممکن است ابتدا نپذیریم که «بازارا» جمله باشد اما اگر بدانیم که این جمله در مقابل سئوال: «آنام هارا گئتدی؟» گفته شده است ، متوجه می شویم که این جمله باید در اصل «آنام بازارا گئتدی» باید باشد که به خاطر ذهنیت داشتن گوینده و شنونده از فاعل و فعل ، این دو جزء اصلی حذف شده است. به همین ترتیب شخصی به دیگری می رسد و درباره ساعتی که گم کرده بود و دنبالش بود ، می گوید: «تاپدیم». در واقع باید بگوید: «ساعتی تاپدیم» که به خاطر ذهنیت داشتن شنونده از موضوع گم شدن ساعت ، آنرا از جمله حذف می کند. او حتی می تواند بجای «تاپدیم» بگوید: «ساعتی تاپدیم» و یا آنرا تفصیل دهد و بگوید: «بالاخره بویون صبح ناماز قیلاندا حوض باشیندان ساعتی تاپدیم».
+ نوشته شده در ساعت توسط وحید شکرزاده
|