ازدواج قرآنی

ازدواج قرآني

6343%5B1%5D.jpg


همه‌‌ي پيامبران (صلوات‌الله‌ عليهم) الهي در آموزه‌هاي خود بر سعادت بشري پاي فشرده‌اند. هم چنين به دليل نقش ويژه ازدواج در اين راه، پيامبران، اصولي براي آن در نظر گرفته‌اند. ازدواج آخرين و كامل‌ترين دين الهي ، يعني اسلام، رنگ ويژه‌اي به خود گرفته است. به گونه‌اي كه در قرآن و احاديث ، بحث‌هاي مفصلي درباره‌ي آن به چشم مي‌خورد. پيش‌تر ديديم كه همه ‌ي دين‌ها ـ با وجود انحراف‌ هاي رخ داده در آن‌ها ـ و تمدن‌ها بر پايه ديدگاه خود درباره‌ي زن و رابطه جنسي، ديدگاه‌هايي دربارهي ازدواج ارايه كرده‌اند. اينك بايد ديد اسلام درباره اهداف ازدواج و ملاك‌هاي همسريابي و... چه ديدگاهي دارد و چه برنامه‌هايي براي امر زناشويي تنظيم كرده است. با نگاهي گذرا به قرآن و روايات اهل بيت(عليه‌السلام) مي‌توان دريافت كه اسلام براي همه مراحل ازدواج ـ همانند: خواستگاريء عقد، زفاف، توليد نسل، مهريه و... ـ برنامه در نظر گرفته و همه جنبه‌هاي اين امر پسنديده الهي را روشن ساخته است. اينك در آغاز بحث به ديدگاه قرآن درباره ازدواج و احكام آن مي‌پردازيم.
 ازدواج از ديدگاه قرآن :
قرآن، كتاب هدايت و سعادت بشري و منبع شايسته‌اي براي درك مفاهيم و مسايل ازدواج است. بر خلاف ديگر كتاب‌هاي مقدس كه رهبانيت و تجرد را مقدس مي‌‌شمارند يا آزادي و بي‌بند و باري در اخلاق جنسي را پيشنهاد مي‌كنند، قرآن راه ميانه را برگزيده است. خداوند متعال مي‌فرمايد:
« وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ؛ و به آنچه خدايت داده است، براي آخرت را بجوي و سهم خود را از دنيا فراموش مكن و هم چنان كه خدا به تو نيكي كرده است، نيكي كن و در زمين فساد مجوي، زيرا خدا، فسادگران را دوست نمي‌دارد».[1]
بر اساس همان قاعده‌ كلي ـ وابستگي ديدگاه هر دين و ملتي درباره ازدواج به ديدگاه آن درباره‌ي زن ـ هرگاه در جامعه‌اي زن جايگاه حقيقي خود را به دست آورده، ازدواج نيز از اهميت فراواني برخوردار شده است. بر عكس، هرگاه در جامعه‌اي، انسانيتي براي زن فرض نشود و تنها مانند كالاي قابل خريد و فروش بدان بنگرند، مي‌توان حدس زد كه جايگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود. نمونه آن را در گفتارهاي پيشين ديديم.بنابراين، در آغاز بحث، ديدگاه قرآن و اسلام را نسبت به زن بررسي مي‌كنيم.


1.خداوند هيچ گاه در قرآن ميان زن و مرد، تفاوت نگذاشته و تنها به مردان خطاب نكرده است، بلكه با جمله‌ي «يا ايها الناس» با آدمي سخن گفته است. هم چنين اگر در دايره محدودتر، به مؤمنان ندا داده است كه: «يا ايهاالذين آمنوا» باز منظور، زن و مرد مؤمن بوده است نه تنها مرد، البته تاريخ نشان داده است كه گاهي اين زنان بوده‌اند كه زودتر از مردان به اين نداي الهي، پاسخ مثبت داده‌اند. براي نمونه، حضرت خديجه نخستين زن مسلمان تاريخ است.\
2.سخن در اين است كه: مرد و زن از يك مبدأ آفريده شده‌اند يا از دو مبدأ گوناگون؟ آيا زن به تبع مرد ـ و نه به دليل اصل وجودي ‌اش ـ آفريده شده است؟ قرآن به اين پرسش چنين پاسخ مي‌دهد: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاء ؛ اي مردم! از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدي» آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسياري پراكنده كرد، پروا داريد».[2] از اين گفته درمي‌يابيم كه همه‌ي انسان ها اعم از زن و مرد از يك مبدأ و گوهر آفريده شده‌اند ودر اين زمينه، مردان بر زنان هيچ گونه برتري ندارند. پس قرآن به اين نظريه كه وجود زن، اصلي نبوده و تابع وجود مرد است، پاسخ منفي مي‌دهد.
3ـ يكي از بحث‌هاي ديگري كه ميدان تاخت و تاز نظريه ‌هاي گوناگون شده اين است كه: چه چيزي سبب گرايش زن و مرد به يكديگر مي‌شود؟ چه عاملي، زن و مرد را وادار مي‌كند به ازدواج بیانديشند و به آن تن دردهند؟
برخي در پاسخ به اين پرسش، تنها ميل جنسي را عامل اصلي گرايش زن و مرد به يكديگر معرفي مي‌كنند. در مقابل، قرآن  با رد اين نظريه مي‌گويد: انسان، اشرف موجودات جهان است. بنابراين، هدفي را كه براي حيوانات اصيل است و سبب گرايش نر و ماده حيواني به يكديگر مي‌شود، نمي‌توانيم درباره او صادق بدانيم. قرآن، عامل اصلي علاقه‌ي زن و مرد به يكديگر را آرامش و سكوني معرفي مي‌كند كه در پرتو ازدواج به آن دست مي‌يابند: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا ؛ اوست خدايي كه همه شما را از يك تن بيافريد و از ا و نيز جفتش را مقرر داشت تا با او انس و الفت گيرد».[3]
اين آيه با تكيه بر يكي بودن اصل و گوهر زن و مرد، عامل اصلي گرايش را آرام بودن زن و مرد در كنار يكديگر معرفي مي‌كند. خداوند در جاي ديگر مي‌فرمايد: « وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ؛ و يكي از نشانه‌هاي لطف الهي اين است كه براي شما از جنس خودتان، جفتي (و همسري) بيافريد كه در بر او آرامش يابيد و با هم انس گيريد و ميان شما، مهرباني و قرار ساخت. به يقين، در اين [نعمت] براي مردمي كه مي‌انديشند، نشانه‌هايي است».[4]
اين آيه به صراحت مي‌گويد كه اين مهرباني و آرامش را خود خداوند ايجاد كرده و در ذات زن و مرد قرار داده است. پس خود خداوند، مهر و محبت همسران را در دل هم گذارده و اين محبت الهي، آن دو را به سوي يكديگر مي‌كشاند.
علامه طباطبايي در تفسير «الميزان» در ذيل اين آيه مي‌نويسد: «هر يك از زن و مرد در حد خود و في نفسه، ناقص و محتاج به طرف ديگر است و از مجموع آن دو، واحدي تام و تمام درست مي‌شود و به خاطر همين نقص و احتياج است كه هر يك به سوي ديگري حركت مي‌كند و چون بدان رسيد، آرامش و سكونت مي‌يابد؛ چون هر ناقصي مشتاق به كمال است و هر محتاجي مايل به زوال حاجت و فقر خويش است».[5]
بنابراين، عامل اصلي گرايش زن و مرد ـ همسران ـ به يكديگر را كه پيش زمينه ازدواج است، در آيات قرآن ديديم. از همين آيات، هدف ازدواج نمودار مي‌گردد؛ زيرا ازدواج چون به آرامش قلبي زن و مرد مي‌انجامد، در رستگاري و نزديكي او به خداوند نيز نقش مهمي دارد.
اينك به طور گذرا به آياتي مي‌پردازيم كه جنبه‌هايي از شرايط و احكام ازدواج را بيان كرده‌اند. در اين بخش مي‌كوشيم تنها آن آيه‌ هايي را بياوريم كه بيشتر با بحث ازدواج تناسب دارد؛ زيرا آيات فراواني درباره احكام ازدواج بيان شده است.
تعدد همسران و شرايط آن :
قرآن در اين باره مي‌فرمايد: « فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ؛ هر چه از زنان كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه ، چهار چهار، به زني گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زن آزاد] يا به آن چه [از كنيزان] مالك شده‌‌ايد، بسنده كنيد».[6]
اين آيه كه درباره تعدد همسران و شرايط آن نازل شده، داشتن بيش از 4 زن را مجاز ندانسته است. شرط داشتن زنان متعدد نيز رعايت عدالت و ستم نكردن به آنان عنوان شده است. برخي، نظريه تعدد همسران را يكي از نقطه ضعف هاي اسلام دانسته‌اند. در پاسخ بايد گفت: اسلام اين ساختار را بي قيد و شرط نگذارده است، بلكه براي پيش‌گيري از سوء استفاده مرد از زن، شرط رعايت ميان زنان را آورده است. سخن درباره‌ي علت جواز تعدد همسر در اسلام بسيار است و درباره آن نظرهاي گوناگوني ارايه شده است. در اين جا به حديثي از امام رضا(عليه‌السلام) بسنده مي‌كنيم. روزي درباره‌ي تعدد همسران در اسلام از ايشان پرسيدند. حضرت فرمود:
اگر مرد چهار زن هم داشته باشد، فرزندي كه هر يك از آن‌ها بياورد، فرزند اوست، ولي اگر زن دو همسر يا بيشتر داشته باشد، نمي‌توان دريافت فرزندي كه به دنيا مي‌آيد، از آن كدام شوهر است.[7]
ايمان، شرط اساسي همسر
وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ؛ با زنان مشرك ازدواج نكنيد، مگر ا ين كه ايمان آورند. همانا كنيزكي با ايمان از زن آزاد مشرك بهتر است، هر چند [زيبايي] او، شما را به شگفتي آورد» [8]
اين آيه، يكي از شرايط ازدواج، يعني همتايي ديني همسر را بيان مي‌كند. زن مشرك همتاي مرد مسلمان نيست. بنابراين، شايستگي ازدواج با يك مؤمن را ندارد و بر عكس، اين آيه نشان مي‌دهد كه ايمان از معيارهاي بسيار مهم در همسر گزيني است.
خوش رفتاري با همسر
خداوند مي‌فرمايد: « عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا ؛ در زندگي با زنان خود، با انصاف و خوش رفتار باشيد و چنان كه زن دلپسند شما نباشد، چه بسا بسيار چيزها ناپسند شما است و حال آن كه خدا در آن، خير بسيار براي شما مقدر فرموده است» [9]
به گفته‌ ي علامه طباطبايي، اين آيه «يك اصل آسماني قرآن براي زندگي اجتماعي زن مي‌باشد» [10]پيش‌تر گفتيم كه در برخي اقوام و ملت‌ها، مردان حق داشتند زنان خود را به راحتي بكشند و با او مانند حيوان رفتار مي‌كردند. در اين جا مي‌بينيم كه قرآن با منطق بسيار زيبا، زن را لازمه مرد و مكمل او معرفي مي‌كند. از اين رو، به او دستور مي‌دهد كه با همسر خود با انصاف و كرداري خوش، رفتار كند و از ستم كاري در حق او بپرهيزد. حتي گوشزد مي‌كند كه اگر خوش تان نيامد، او را مانند كالايي به بيرون پرتاب نكنيد، بلكه تا آن جا كه ممكن است انديشه جدايي و طلاق را به خود راه ندهيد. اين بدان دليل است كه انسان همواره دچار حب و بغض‌هايي مي‌شود. شايد اگر بردبار باشيد و بر اساس رفتار اسلامي با او رفتار كنيد، حقايق آشكار شود و به اشتباه خود پي ببريد. در اين جا نيز مي‌بينيم كه ديدگاه قرآن درباره ازدواج و گزينش همسر، ديدگاهي مهربانانه و همراه با رحمت و محبت است و ازدواج را تنها خريد يك كالا نمي‌داند كه هرگاه شوهر نخواست، بتواند آن را پس بدهد.

احادیثی درباره ازدواج

احاديثي در مورد ازدواج

رسول خدا (ص) :
1. وقتی کسی که خلق و دین وی مایه رضایت است به خواستگاری می آید , به او  زن دهید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد در زمین فراوان خواهد شد. (نهج الفصاحه ، ح 130)
2. بهترین ازدواج ها آنست که آسان انجام گیرد. (نهج الفصاحه ، ح 1507)
3. وقتی خداوند خواستگاری زنی را به دل کسی انداخته باشد , مانعی نیست که او را بنگرد. (نهج الفصاحه ، ح 185)
4. وقتی اشخاص همشأن برای خواستگاری پیش شما آمدند ؛ دختران خود را شوهر دهید و در کار آنها منتظر حوادث نباشید. (نهج الفصاحه ، ح 193)
5. اگر کسی زنی را خواستگاری کرد و موی خود را رنگ می بندد باید به او خبر دهد که موی خود رنگ می بندد. (نهج الفصاحه ، ح 2.202)
6. عقد نکاح را محکم کنید و آن را علنی سازید. (نهج الفصاحه ، ح 313)
7. بوسیله زناشویی روزی بجویید (نهج الفصاحه ، ح 481)
8. زناشویی (ازدواج) کنید که من از فزونی شما تفاخر می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 568)
9. ازدواج کنید تا عده شما بسیار شود ,زیرا من در روز رستاخیز به فزونی شما بر امتهای دیگر افتخار می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 1179)
10. زن برای دین و مال  و جمالش گیرند , زن دین دار بجویید . (نهج الفصاحه ، ح 822)
11. خداوند مردانیرا که مکرر زن بگیرند و زنانی را که مکرر شوهر کنند دوست ندارد. (نهج الفصاحه ، ح 714) (مذموم بودن تکرار ازدواج )
12. سه چیز است که جدی آن جدی است و شوخی آن نیز جدی است , نکاح , طلاق , رجوع (نهج الفصاحه ، ح 1254)
13. سه چیز است که شوخی در آن روا نیست , طلاق , نکاح , آزاد کردن بنده (نهج الفصاحه ، ح 1263)

14. زنانی که بی حضور شاهد شوهر می کنند ؛ زناکارند (نهج الفصاحه ، ح 1112)
15. هر که زن گیرد به این منظور که از محرمات برکنار ماند ؛ بر خدا لازم است که او را یاری کند. (نهج الفصاحه ، ح 1396)
16. زن مهربان و بچه آور بگیرید که من به فزونی شما بر سایر پیغمبران افتخار می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 1144)
17. زن بگیرید که من به کثرت شما بر سایر ملل افتخار می کنم و مانند مسیحیان راه رهبانیت پیش نگیرید. (نهج الفصاحه ، ح 1145)
18. زیبای عقیم را بگیرید و با سیاه بچه آور ازدواج کنید که من روز رستاخیز به فزونی شما بر سایر امت های دیگر تفاخر می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 1570)
19. با زن پیر و نازا ازدواج نکنید که از فزونی شما بر امت های دیگر تفاخر می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 2454)
20. زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا خداوند مردانی را که مکرر زن بگیرند و زنانی را که مکرر شوهر کنند ؛ دوست ندارد. (نهج الفصاحه ، ح 1146)
21. زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا عرش از وقوع طلاق می لرزد. (نهج الفصاحه ، ح 1147)
22. خدا چیزی را حلال نکرده که نزد وی از طلاق دشمن تر باشد. (نهج الفصاحه ، ح 2609)
23. برای نطفه های خود جای مناسب انتخاب کنید , زیرا زنان نظیر برادران و خواهران خود فرزند می آورند. (نهج الفصاحه ، ح 1132)
24.به اشخاص همشان زن بدهید و از اشخاص همشان زن بگیرید و محل نطفه های خود (زنان خود) را به دقت انتخاب کنید. (نهج الفصاحه ، ح 1705)
25. زنرا برای چهار چیز گیرند : مال ؛ شرف , جمال و دین ؛ و تو زن دین دار بجوی (نهج الفصاحه ، ح 1183)
26. برای نطفه های خود جای مناسب انتخاب کنید و از سیاهان بپرهیزید که سیاهی رنگ زشتی است. (نهج الفصاحه ، ح 1133)
27. زن بگیرید که زنان توانگری می آورند. (نهج الفصاحه ، ح 1143)
28. از جمله بهترین وساطت ، وساطت در میان دو کس در کار زناشویی است. (نهج الفصاحه ، ح 3073)
29. دو رکعت نماز کسی که زن دارد ، بهتر از هشتاد و دو رکعت نماز عَزَب (مجرد) است. (نهج الفصاحه ، ح 1670)
30. دو رکعت نماز شخص زن دار بهتر از هفتاد رکعت نماز عزبست. (نهج الفصاحه ، ح 1671)
31. هر که زن بگیرد یک نیمه ایمان خویش را کامل کرده ، از خدا درباره نیم دیگر بترسد. (نهج الفصاحه ، ح 2936)
32. هر که را خدا زنی (همسر برای عصر امروز) پارسا داده ، وی را بر نصف دین خویش یاری کرده و باید درباره نصف دیگر آن از خدا بترسد.
(نهج الفصاحه ، ح 3016)
33. هر جوانی در آغاز جوانی زن بگیرد ، شسطان وی بانگ برآورد ، وای بر او ، دین خود را از دستبرد من محفوظ داشت. (به شرط رعایت آداب همسرداری) (نهج الفصاحه ، ح 1034)
34. سه کار است که هر کس به اعتماد خدا و به انتظار ثواب کند ، بر خدا لازم است که وی را یاری کند و او را برکت دهد : هر کس در آزاد ساختن خود به اعتماد خدا و به امید ثواب بکوشد بر خدا لازم است که وی را یاری کند و او را برکت دهد و هر که به اعتماد خدا و به امید ثواب ازدواج کند بر خدا لازم است که وی را یاری کند و او را برکت دهد و هر که با اعتماد به خدا و به امید ثواب زمین بایری را آباد کند بر خدا لازم است که ویرا یاری کند و به او برکت دهد. (نهج الفصاحه ، ح 1272)
35. سه کسند که یاری آنها بر خدا لازم است : آن که در راه خدا جهاد کند و بنده ای که برای آزادی خود قرارداد بسته و می خواهد قیمت آن را بپردازد و کسی که به منظور عفت زن بگیرد (ازدواج کند)  (نهج الفصاحه ، ح 1219)
36. بهترین مهر ها آن است که سبک تر باشد. (نهج الفصاحه ، ح 1489)
37. نشانه میمنت زن این است که خواستگاریش آسان و مهرش سبک باشد. (نهج الفصاحه ، ح 929)
38. بهترین زنان امت من کسانی هستند که رویشان نکوتر و مهرشان کمتر باشد. (نهج الفصاحه ، ح 1533)
39. بهترین زنان آن است که مهرش سبک تر باشد. (نهج الفصاحه ، ح 1536)
40. زن به اظهار نظر در کار خویش بر ولی ّ خویش مقدم است و دوشیزه نیز پدرش باید درباره کارش از او اجازه بگیرد و اجازه او سکوت است. (نهج الفصاحه ، ح 1297)
41. هر که زنی گیرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد ، هنگام مرگ چون زناکاران بمیرد و هر کس چیزی از مردی بخرد و در خاطر داشته باشد که قیمت آن را نپردازد هنگام مرگ چون خائنان بمیرد و خائن در آتش است. (نهج الفصاحه ، ح 1031)

مقام والای مادر در قرآن

مقام والاى مادر در قرآن


     
آيات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدين آمده است‏بر دو قسم است: يك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بيان مى‏كند وقسم ديگر، آياتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كريم اگر درباره پدر حكم خاصى بيان مى‏كند فقط براى بيان وظيفه است.


عدم تاثير ذكورت و انوثت در خطابات الهى
كتاب: زن در آينه جلال و جمال، ص 91
نويسنده: آية الله جوادى آملى


قرآن از نظر محتوا، مى‏فرمايد: كمالات انسانى، در مبدا شناسى، معاد شناسى، و وحى ورسالت‏شناسى است، يعنى كمال، در داشتن جهان بينى‏الهى است، به اين معنا كه: جهان، آغازى دارد به نام «خدا واسماء حسناى او» وانجامى دارد به نام «معاد» وقيامت ودوزخ وبهشت و... وبين اين آغاز وانجام، «صراط مستقيمى‏» است. كه مساله وحى ونبوت در اين صراط مستقيم است. 


چون در متن جهان بيش از مبدا ومعاد ورابطه بين مبدا ومعاد چيزى نيست، لذا اصول دين هم بيش از سه اصل نيست، اول، مبدا شناسى; دوم، معادشناسى; سوم، پيامبرشناسى، واين جمله كه از اميرالمؤمنين... نقل شده است: 


«رحم الله امرء عرف من اين و فى اين و الى اين‏» 


خداى رحمت كند كسى را كه بداند از كجا ودر كجا وبه كجاست. 


گفته‏اند ناظر به اين سه اصل دينى است، ودر فهميدن اين سه اصل ذكورت وانوثت‏شرط نيست، يعنى نه مذكر بودن شرط است ونه مؤنث‏بودن مانع. انبيا هم كه انسانها را به اين سه اصل دعوت نموده‏اند نه دعوتنامه‏اى براى خصوص مردها فرستاده‏اند ونه زنها را از شركت در اين مراسم محروم داشته‏اند. 


وقتى قرآن كريم از زبان پيامبر اكرم صلى الله عليه واله فرمايد: 


ادعو الى الله على بصيرة انا و من اتبعني (1) 
من وهر كه از من پيروى كرد دعوت مى‏كنيم به سوى خدا واز روى بصيرت. 


اين دعوت، شامل همه انسانهاست، واگر پيامبرى دعوتنامه براى يك مرد به عنوان زمامدار يك كشور مى‏نويسد، پيامبر ديگرى هم دعوتنامه براى يك زن به عنوان زمامدار يك كشور مى‏نويسد. اگر رسول خداصلى الله عليه و اله زمامداران مرد را به اسلام دعوت كرد، سليمان‏سلام الله عليه هم زمامدار زن را به اسلام فراخواند، هم دعوتها عام‏اند وهم مدعوها، وهيچ اختصاصى در بين نيست. 


لسان قرآن، لسان فرهنگ محاوره
گرچه ذات اقدس اله درباره كيفر اعمال، مى‏فرمايد: 


كل امرء بما كسب رهين (2) 
هركس در گرو كسب وكار خود است. 
اما اين «امرء» در مقابل «امرئه‏» نيست، بلكه فرهنگ محاوره اين است كه از انسان به عنوان «مردم‏» ياد شود، نه به عنوان مرد در مقابل زن. وقتى زن ومرد در صحنه انقلاب حضور پيدا كردند، مى‏گويند: مردم ايران، انقلاب كردند ويا اگر زن ومرد نسبت‏به يك مطلبى سؤال دارند گفته مى‏شود «مردم‏» چنين مى‏گويند، اين مردم يعنى «توده ناس‏» نه اين كه مرد در مقابل زن باشد. بنابراين، در اين آيه كه مى‏فرمايد: 


كل امرء بما كسب رهين يعنى، هر مردى در برابر كسب خود مرهون است ودرگرو كار خود است، منظور مرد در مقابل زن نيست، چه اين كه همين معنا را در آيه‏اى ديگر با تعبير «نفس‏» بيان مى‏كند ومى‏فرمايد: 


كل نفس بما كسبت رهينة (3) 
هر نفسى گروگان كارى است كه انجام داده است. 
يعنى، هر جانى خواه مرد و خواه زن در برابر كسبش مرهون است. و گاهى تعبير به «انسان‏» دارد و مى‏فرمايد: 


ليس للانسان الا ما سعى و ان سعيه سوف يرى ثم يجزيه الجزاء الاوفى (4) 
نيست‏براى انسان جز آنچه تلاش نموده است، ونتيجه تلاش خود را به زودى مى‏بيند، سپس هرچه تمامتر پاداش داده مى‏شود. 


بنابراين، مساله جزا وجريان معاد اختصاص به گروه خاص ندارد، وچون معاد بازگشت‏به همان مبدا است، لذا هر انسانى در برابر كار خود مسؤول است ودر اينجا زن ومرد دخيل نيست، در مبدا شناسى وتقرب به مبدا هم همچنين. اينها تعبيرات معنوى قرآن كريم است. 
پى‏نوشت‏ها: 
1. يوسف، 108. 
2. طور، 21. 
3. مدثر، 38.
4. نجم، 40 -39.
منبع: سايت حوزه

تاثیر نماز بر كارآمدی چرخش خون در مغز

تاثیر نماز بر كارآمدی چرخش خون در مغز

image001%5B1%5D.jpg


نویسنده: دكتر عبدالله محمد نصرت(متخصص جراحی عمومی)
ترجمه: حمیدرضا غریب‌رضا
این مقاله، ترجمه ی خلاصه ی این تحقیق است که در نشریه الاعجاز العلمی منتشر شده است. نویسنده ی محترم اصل مقاله را در 60 صفحه نگاشته و در هفتمین همایش جهانی اعجاز علمی در امارات در تاریخ 4-1 صفر 1423(25-22 مارس 2004) ارایه نموده است.
دیده شده بسیاری از مسلمانان بزرگسال كه از زمان كودكی به اقامه‌ی نماز مشهور بوده اند، در سن پیری و با داشتن عمرهای بالا، تا حد زیادی از سلامت جسمانی و عقلی قابل قبولی برخوردارند.
این پژوهش، تلاش‌های علمی انجام شده را بررسی نموده، با تحلیل و بهره‌برداری از دست‌آورد‌های این تحقیقات، به دنبال رسیدن به هدف مقاله است. هدف این تحقیق، توجه دادن به حقیقتی مهم است: عبادت‌های اسلامی فواید جسمی روشنی برای بدن انسان دارد. این پژوهش به دنبال بیان تاثیرات مثبت حركات نماز در چرخش خون در مغز و مقارنه‌ی تاثیرات نماز با تاثیر جایگزین‌های آن در اثر انجام ورزش است به ویژه این كه انجام ورزش یكی از وسایل متعارف برای حفظ سلامتی بدن است، در این تحقیق به دست‌آورد پژوهش‌های انجام شده‌ی دیگر در گذشته، تكیه شده. بیشتر این تحقیقات برگرفته از تلاش‌های علمی اندیشمندان جهان غرب می‌باشد به همین دلیل هم می‌توان این پژوهش را، نامه‌ا‌ی سرگشاده‌ به جهان غرب دانست.
این پژوهش به بررسی فایده‌ی فرمان الهی به شروع نماز، در سن كودكی می‌پردازد. آغاز نماز در این سن، باعث می‌شود كودك، نماز را به خوبی به جا آورد و به انجام نماز به شكل صحیح، عادت كند. انجام صحیح حركات نماز، باعث پدید آمدن بیشترین تاثیرات مطلوب بر بدن خواهد شد.
با توجه به این كه مغز یكی از مهم‌ترین اعضای بدن به شمار می‌رود، وظیفه‌ی آن به میزان زیادی به جریان چرخش خون بستگی دارد. جریان چرخه‌ی خون، تغذیه كننده‌ی مغز می‌باشد. چرخه‌ی خون ویژگی‌هایی دارد كه همین ویژگی‌ها نشاط و پویایی مغز را تامین می‌كند. یكی از این ویژگی‌ها وجود چرخه‌ی ذخیره‌ای است كه در مواقع اضطراری و مورد نیاز، به كار می‌افتد.(1)
همچنین دارای نظامی خودكار برای تنظیم چرخه‌ی خون در مغز می‌باشد كه ثبات جریان خون به مغز را در شرایط گوناگون تضمین می‌كند.(2)
بر اساس تحلیل انجام شده در این پژوهش‌ها، مشخص شده كه گونه‌های مختلف ورزش به چرخه‌ی خون در مغز آسیب می‌رساند. به عكس نماز كه یكی از وظایف دینی اسلامی است، فواید بسیاری در این زمینه دارد. ورزش بدنی از این جهت كه خون را به شكل مستقیم از مغز سرقت می‌كند و برای تغذیه‌ی عضلات دیگر به كار می‌گیرد، به چرخه‌ی خون در مغز ضرر می‌زند. این تغذیه‌ی عضلانی به حساب تغذیه‌ی خونی مغز گذاشته می‌شود.(3)
همچنین در نتیجه‌ی سرعت گرفتن عملیات تنفسی در هنگام انجام ورزش، معدل دی‌اكسید‌كربن در خون، پایین می‌آید كه پیامد آن، آرام‌تر شدن جریان خون به سمت مغز است، زیرا نسبت دی‌اكسید‌كربن در خون یكی از مهمتر‌ین عوامل جریان خون به سمت مغز به شمار می‌آید.(4)
گزارش‌های علمی فراوانی وجود دارد كه حاكی بی‌هوشی ورزشكاران هنگام فعالیت ورزشی یا بلافاصله بعد از ورزش است، در حالی كه این بی‌هوشی‌ها هیچ گونه سابقه‌ی بیماری قلبی را به همراه نداشته. این گزارش‌ها نیز آسیب‌رسانی ورزش به فرآیند خون رسانی مغزی را تایید می‌كند.(5)
همچنین گزارش‌های گوناگون دیگری، بیانگر پایین آمدن نیروهای اعتدالی در بسیاری از ورزشكاران می‌باشد كه سرزنش بیشتری را نسبت به مساله‌ی ورزش برانگیخته است.(6)
اضافه بر این سكته‌های قلبی متعدد در هنگام ورزش - در ورزشكاران بیمار و ورزشكاران سالم- تایید‌گر نظریه‌ی آثار نامناسب برخی ورزش‌های خشن می‌باشد.(7)
از سوی دیگر به نظر می‌رسد، حركات نماز بر جریان خون در مغز، تاثیرات مثبت فراوانی داشته باشد. در هنگام سجده با متمایل شدن سر به سمت پایین، جریان خون به سمت مغز افزایش می‌یابد همچنین خم شدن بدن بر روی خود هنگام سجده، به جهت‌گیری خون از اطراف بدن به سمت اعضای درونی و مغز كمك می‌كند.(8) اضافه بر این،هنگام سجده و تمایل سر به سمت پایین، معدل دی‌اكسید‌كربن در خون به شكل فیزیولوژیک افزایش می‌یابد. این حالت در نتیجه‌ی فشار اعضای دستگاه گوارشی بر ریه پدید می‌آید. بالا رفتن نسبت دی‌اكسید‌كربن در خون باعث اضافه شدن جریان خون به سمت مغز خواهد شد.(9)
همچنین خم‌شدن مكرر سر به پایین در هنگام ركوع و سجود؛ سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن، كمك می‌كند از نظام خودكار توازن جریان خون به مغز، مراقبت بیشتری شود. مشهور این است كه این نظام خودكار اعتدالی، با افزایش سن، فرسوده می‌شود.(10)نظام خودكار توازن جریان خون در مغز، در هنگام سجده، عكس‌العمل دو گانه‌ای از خود نشان می‌دهد: در ابتدای سجده‌ی، مانع جریان خون اضافه‌ به مغز می‌شود. این حالت باعث آمادگی مغز برای دریافت جریان بیشتر خون می‌شود. جلوگیری ابتدایی از جریان خون به مغز به جریان چرخش احتیاطی خون به مغز، این فرصت را می‌دهد تا برای فعالیت و عملكرد خود آماده شود. در مرحله‌ی بعد، به خون اضافه اجازه داده می‌شود به سمت مغز جریان پیدا كند و سرانجام در جایگاه‌های ذخیره خون توزیع شود. به این صورت، از این كاركرد مهم احتیاطی مراقبت می‌شود. كاركردی كه بنابر مشهور با افزایش سن و پیری، تضعیف می‌شود و چه بسا بی‌توجهی و عدم به كارگیری هم در این ضعیف شدن موثر باشد.(11)
این عكس‌العمل دوجانبه‌ی نظام خودكار چرخش خون در مغز، در هنگام سجده، ما را به سمت فهم بهتری از فایده‌ی انجام فرمان الهی در نماز هدایت می‌كند. از نظر فقهی حركات نماز باید به گونه‌ای با آرامش انجام شود كه از انجام این حركات مطمئن شویم. تنها در این صورت است كه فایده‌ی مطلوب حركات نماز نسبت به چرخش خون در مغز به دست می‌آید. با انجام آرام حركات نماز به هر یك از عكس‌العمل‌های چرخش خونی فرصت داده‌ایم تا متناسب با هر یك از حركات نماز، در مجرای صحیح خود قرار بگیرد.
بر اساس توضیحات بالا، روشن می‌شود كه نماز در اسلام، تاثیرات روشنی بر جریان خون در مغز دارد، از انجام وظیفه‌ی جایگاه‌های ذخیره‌ی خون در مغز و همچنین از نظام خودكار چرخش خون در مغز محافظت می‌نماید.
این تحقیق مدعی فهم علت وجوب حركات نماز در اسلام نیست. شاید رسیدن به چنین فهمی برای هیچ‌كس عملی نباشد ولی در عین حال تلاش دارد برخی تاثیرات ناشناخته‌ی نماز بر چرخش خون در مغز را ملموس نماید. بر اساس گفته‌های بالا، می‌توان نتیجه گرفت چند لحظه سجده در بارگاه الهی می‌تواند بسیاری از آثار مضر فعالیت‌های روزانه و ورزش را بر چرخش خون در مغز، از بین ببرد و از انواع تمرین های مختلف ورزشی بی نیاز سازد.
علی رغم بیان این فواید روشن، این تاثیر، تنها فایده‌ی جسمی نماز نیست، چه این كه اگر تمام فواید جسمی نماز را هم در نظر بگیریم، این فواید برترین فایده‌ی نماز نخواهد بود. در حقیقت فواید معنوی نماز را باید بزرگترین نوآوری این واجب الهی دانست.
در پایان لازم به تذكر است كه هدف این پژوهش، تشویق به ترک ورزش نیست؛ بلكه در دوره‌ا‌ی كه اشتیاق به پزشكی جایگزین و درمان‌های طبیعی در حال رشد است، نگا‌ه‌ها را به توجهی جدی‌تر به سوی اسلام و رسالت بزرگ آسمانی آن فرامی‌خواند، اسلامی كه تمامی فرمان‌هایش به مصلحت انسان است.
--------------------------------------------
فهرست منابع:
1. Abe H, Iwami Y, Nakashima Y, Kohshi K, Kuriowa A. Exercise – induced neurally mediated syncope. JHear J 1997 Jul ; 38(4) : 535 – 9.
2. Bakhur VT , Bondar’ AM , Chekler LA. Peculiar abdominal “steal” syndrome of the cerebral circulation. Zh Neuropatol Psikhiatr Im SS Korsakova 1980 ; 80 (7): 1003 – 5. Russian
3. Calkins H , Seifert M , Morady F. Clinical presentation and long-term follow-up of athletes with exercise – induced vasodeppressor syncope. Am Heart J 1995 Jun ; 129(6) : 1159-64.
4. Duarte J , Markus H, Harrison MJ. Changes in cerebral blood flow as monitored by transcranial Doppler during voluntary hyperventilation and their effect on the electroencephalogram. J Neuroimaging 1995 Oct ; 5(4) : 209-11.
5. Fortune JB , Feustel PJ , de Luna C , Graca L , Hasselbarth J, Kupinski AM. Cerebral blood flow and blood volume in response to O2 and CO2 changes in normal humans. J Trauma 1995 Sep ; 39(3) : 463-71.
6. Grubb BP , Temesy-Armos PN , Samoil D , Wolfe DA , Hahn H , Elliot L. Tilt table testing in the evaluation and management of athletes with recurrent exercise - induced syncope. Med Sci Sports Exerc 1993 Jan ; 25(1) 24-8
7. Guyton AC, Hall JE. Text book of medical physiology. W B Saunders Company. 1996 ; 9th Ed. : 785.
8. Hata K , Hata T , Miyazaki K , Kunishi H , Masuda J. Effect of regular aerobic exercise on cerebrovascular tone in young women. J Ultrasound Med 1998 Feb ; 17(2) : 133-6.
9. Heckmann JG , Hilz MJ , Hagler H, Muck-Weymann M , Neundorfer B. Transcranial Doppler snography during acute 80 degrees head-down tilt (HDT) for the assessment of cerebral autoregulation in humans. Neurol Res 1999 Jul ; 21(5) : 457-62.
10. Hellstrom G , Fisher-Colbrie W , Wahlgren NG , Jogestrand T. Carotid artery blood flow and middle cerebral artery blood flow velocity during physical exercise. J Appl Physiol 1996 Jul; 8(1) : 413-8.
11. Huang Y , Gao S , Wang B , Li S. The evaluation of the intra- and extra-cranial circulation in subclavian steal syndrome. Chin Med J (Engl) 1997 Apr ; 110(4) : 286-8.
12. Hughson RL, Edwards MR , O’Leary DD , Shoemaker JK. Critical analysis of cerebrovascular autoregulation during repeated head-up tilt. Stroke 2001 Oct ;32(10) : 2403-8.
13. Katzel LI , Sorkin JD , Goldberg AP. Exercise – induced silent myocardial ischaemia and future cardiac events in healthy, sedentary middle aged and older. J Am Geriatr Soc 1999 Aug ; 47(8) : 923-9.
14. Kosinski D , Grubb BP , Karas BJ , Frederick S. Exercise – induced neurocadiogenic syncope: clinical data, patho-physiological aspects, and potential role of tilt table testing. Eurospace 2000 Jan ; 2(1) : 77-82.
15. Lecomte J. Physiopathology of cerebral circulation. Rev Med Liege. 1974 Sep ; 29(17) : 495-500.
16. Lee TC , Fitzgerald DE , O’Regan M , O’Brien M. Mean flow velocity in the right common carotid artery before and after maximal exercise. Int Angiol 1991 Jul ; 10(3) : 173-7.
17. Lepers R , Bigard AX , Diard JP , Gouteyron JF , Guezennec CY. Posture control after prolonged exercise. Eur J Appl Physiol Occup Physiol 1997 ; 76(1) : 55-61.
18. Low PA , Novak V , Spies JM , Novak KP , Petty GW. Cerebrovascular regulation in the postural orthostatic tachycardia syndrome (POTS). Am J Med Sci 1999 Feb ; 317(2) : 124-33. Review.
19. Lu LL , Zhong CF , Yang JS , Tao Y , Zhao GX. Effect of – 30 degrees head down tilt on lung function. Space Med Med Eng (Beijing) 2000 Jun ; 13(3) : 187-90.
20. Marti B , Goerre S , Spuhler T, Schaffner T, Gutzwiller F. Sudden death during mass running events in Switzerland 1978 – 1987: an epidemiologic-pathologic study. Schweiz Med Wochenschr 1989 Apr ; 119(15) : 473-82.
21. Nybo L, Nielsen B. Middle cerebral artery blood velocity is reduced with hyperthermia during prolonged exercise in humans. J Physiol 2001 Jul ; 534(1) : 279-86.
22. Petrella RJ, Cunningham DA, Smith JJ. Influence of age and physical training on postural adaptation. Can J Sport Sci 1989 Mar ; 14(1) : 4-9.
23. Price SA, Wilson LM. Pathophysiology, Clinical Concepts of diseases processes. Mosby-Year Book, Inc. 1992; 4th Ed: 596
24. Prisk GK, Fine JM, Elliott AR, West JB. Effect of 6 degrees head-down tilt on cardiopulmonary function: comparison with microgravity. Aviat Space Environ Med 2002 Jan ; 73(1) : 8-16.
25. Rasmussen V, Haunso S, Skagen K. Cerebral attacks due to excessive vagal tone in heavily trained persons. Aclinical and electrophysiologic study. Acta Med Scand 1978 ; 204(5) : 401-5.
26. Sato J, Tachibana M, Numata T, Nishino T, Konno A. Differences in the dynamic cerebrovascular response between stepwise up tilt and down tilt in humans. Am J Physiol Heart Circ Physiol 2001 Aug ; 281(2) : H774-83.
27. Savin E, Bailliart O, Checoury A, Bonnin P, Grossin C, Martineaud JP. Influence of posture on middle cerebral artery mean flow velocity in humans. Eur J Appl Physiol 1995; 71(2-3) : 161-5.
28. Sikkes BP, Manohar M, Duren SE, Day J, Baker JP. Regional brain blood flow during prolonged submaximal exercise in ponies. Am J Vet Res 1992 Oct ; 53(10);1868-72.
29. Sneddon JF, Scalia G, Ward DE, Mckenna WJ, Camm AJ, Frenneaux MP. Exercise induced vasodepressor syncope. Br Heart J 1994 Jun ; 71(6) : 554-7.
30. Soubiran C, Harant I, de Glisezinski I, Beaville M, Crampes F, Riviere D, Garrigues M. Cardio- respiratory changes during the onset of head-down tilt. Aviat Space Environ Med 1996 Jul ; 67(7) :648-53.
31. Thompson PD, Stern MP, Williams P, Duncan K, Haskell WL, Wood PD. Death during jogging or running: a study of 18 cases. JAMA 1979 Sep ; 242(12) : 1265-7.
32. Waller BF, Roberts WC. Sudden death while running in conditioned runners aged 40 years or over. Am J Cardiol 1980 ; 45 : 1292-300.
33. Walsh CA. Syncope and sudden death in the adolescent. Adolesc Med 2001 Feb ; 12(1) : 105-32.
34. Webster MW, Downs L, Yonas H, Makaroun MS, Steed DL. The effect of arm exercise on regional cerebral blood flow in the subclavian steal syndrome. Am J Surg 1994 Aug ; 168(2): 91-3.
35. Yoshimoto S, Ueno T, Mayanagi Y, Sekiguchi C, Yumikura S, Miyamoto A, Yajima K. Effect of head up tilt on cerebral circulation. Acta Astronaut. 1994 Jul ; 33 : 69-76.
36. Zhao G, Hu Z, Yang J, Zhong C. Changes of cervical blood flow in subjects with different tolerances to - 30 degrees head-down bed rest. Space Med Med Eng (Beijing), 1998 Oct ; 11(5): 324-8.
37. Zulch KJ. General Principles in the development of collateral circulation in cerebral arteries. Radiologe 1969 Nov ; 9(11) 396-406.
منبع

اهداف والای ازدواج در اسلام

اهداف والاي ازدواج در اسلام

در جوّ چنين خانه اى مرد و زن بنده واقعى حق، و فرزندانشان ميوه و ثمره فضيلت، و اعمال و رفتار و اخلاق و كردارشان جلوه اى از آداب الهى و سنن و روش انبياء گرام حق است.زن مؤمنه هنگامى كه با مرد مؤمن ازدواج مى كند، و هر دوى آنها خود را موظّف به رعايت مسائل الهى مى دانند، به عنوان دو يار مددكار، دو رفيق شفيق، دو دوست همدم، دو همراه و همراز و دو منبع ايمان، و دو استوانه عشق و محبت، فضاى زندگى را از ورود مشكلات حفظ مى كنند، و چون مشكلى پيش آيد، به آسانى و سادگى آن را حلّ و فصل مى نمايند، و با اسلحه صبر و حلم، و بردبارى و حوصله به علاج درد برمى خيزند
شكوفائى استعداد
دختر و پسر هنگامى كه بر اساس فطرت و طبيعت، و به پيروى از دستور حق و روش انبياء الهى ازدواج كردند، و از پرتگاه عذاب الهى، و شرارت باطن، و بند خطرناك شيطان، و دچار شدن به لعنت خدا، كه همه و همه از اوصاف مرد و زن عزب است نجات پيدا كردند، و در سايه ازدواج به آرامش فكرى، و امنيت باطنى دست يافتند، و بر مشكلات ناشى از عزب بودن فائق آمدند، و از درد سر تنها زيستن شفا گرفتند، و به محيطى الهى و ملكوتى رسـيدند، و زمينه تفكر صـحيح و آينده نگرى براى آنان فراهم شد، و طغيان شهوات و غرائز فرو نشست، بدون ترديد راه براى شكوفائى استعدادهاى نهفته در باطن باز مى شود، و بر درخت زندگى محصولات و ثمرات و نتائج عالى مى نشيند.
بسيارى از رجال دانش، و مردان بزرگ، و دانشـمندان و علماى اسلامى را، صفحات تاريخ نشان مى دهد كه پس از ازدواج راه صد ساله را يك شبه طى كردند، و در سايه ازدواج كه موجب آرامش و امنيّت خاطر آنان گرديد به مقامات بلند و بزرگى از علم و دانش رسيدند، و در علم و تقوا، وپاكى و كرامت و خدمت و عبادت زبانزد خاص و عام شدند.
در كتاب زندگانى آيت اللّه بروجردى در صفحه 95 مى خوانيم: در سال 1314 كه بيست و دو بهار عمر را پشت سر مى گذاشت، پدرش نامه اى به وى نوشت، و او را به بروجرد احضار كرد، او گمان مى كرد پدرش مى خواهد او را براى ادامه تحصيل به نجف اشرف كه بزرگترين حوزه علميه شيعه بود بفرستد، ولى پس از ورود و ديدار پدر و بستگان، مشاهده مى كند كه به عكس انتظار وى، مقدمات ازدواج و تأهلش را فراهم كرده اند.
از اين پيش آمد اندوهگين مى شود، و چون پدرش متوجه مى گردد و علت اندوه و تأثّر او را مى پرسد مى گويد: من با خاطر آسوده و جديت بسيار سرگرم كسب علم بودم، ولى اكنون بيم آن دارم كه تأهل ميان من و مقصودم حائل گردد، و مرا از تعقيب مقصود و نيل به هدف باز دارد.پدر به وى مى گويد: فرزند اين را بدان كه اگر به دستور پدرت رفتار كنى اميد است كه خداوند به تو توفيق دهد تا بتوانى به ترقّيات مهمّى كه در نظر دارى نائل شوى، احتمال اين را هم بده كه اگر ترتيب اثر به اين آرزوى پدر ندهى، با همه جديّتى كه در تحصيل دارى بجائى نرسى!!گفته پدر تأثير بسزائى در وى مى بخشد و او را از هر گونه ترديد بيرون مى آورد و سرانجام پس از ازدواج و اندكى توقف مجدداً به اصفهان برگشته پنج سال ديگر به تحصيل و تدريس علوم فنون مختلفه اهتمام مىورزد.همسر وفادار و هم كفو او در اصفهان آنچنان وسائل راحت و آرامش و امنيت آن مرد بزرگ را فراهم مى آورد، و به عنوان يارى مهربان، معاونى شفيق، خدمتگزارى متين، دلسوزى مهربان، زمينه انواع ترقيات شوهر گرانمايه اش را تحقق مى دهد، كه در آن پنج سالى كه در اصفهان با آن زن باكرامت مى زيست از علوم و فنون متداول بهره ها گرفت، و چنان با نشاط و پشتكار مشغول تحصيل بوده كه بعضى شبها تا سپيده دم سرگرم مطالعه بوده است، بطورى كه خود آن بزرگ مرد بارها مى فرمود، در مواقع بيكارى به حفظ قرآن مجيد همت مى گماشت و در نتيجه توانست در عرض مدتى كه در اصفهان بود از اوّل تا آخر سوره برائت راحفظ كند، و تا آخر عمر نيز آن را از حفظ داشت و پيوسته به حفظ و قرائت و مداومت آن اهتمام مىورزيد!مرحوم علامه طباطبائى صاحب تفسير قّيم الميزان، قسمتى از كمالات و ترقيات علمى و معنوى خود را مرهون همسر باكرامت خويش مى دانستند.آرى ازدواج علت آرامش و امنيت، و زمينه تحقّق كمالات، و شكوفائى استعدادهاست.
در مسئله ازدواج والاترين هدف را منظور داشته باشيد
هدف انسان از ازدواج بايد هدفى معنوى و مقدس و پاك باشد، ازدواج بايد براى اطاعت از دستور حق، و پيروى از روش انبياء، و براى تأمين سعادت همسر، و تربيت الهى و ملكوتى فرزندان صورت بگيرد.
زن و مرد در مسئله ازدواج بايد خود را آماده ورود در يك عبادت بزرگ كنند.
زن و مرد بايد در ازدواج خوشنودى حق را منظور نظر بدارند، و بدانند كه هر دوى آنان از طريق صلب و رحم امانتدار حضرت حقند.
بايد بدانند كه فرزند آنان كه امانت حق است در مّدتى كوتاه مهمان صلب پدر، و بين شش تا نه ماه مهمان رحم مادر است، و در اين دو مدت با گيرندگى  دقيقى كه حضرت حق به وى عنايت فرموده از تمام وجود پدر و مادر تمام حالات و مشخصات را بدون اختيار به خود منتقل مى نمايد.
نقل مى كنند رسول حق به زنان باردار اجازه مى دادند گاهى به تماشاى جبهه حق عليه باطل بيايند، تا مناظر زيباى جهاد و شمشير زدن در راه حق ر اببينند، و به شعارهاى الهى و ملكوتى رزمندگان گوش جان بسپارند، تا از طريق ديده و شنيده خود فرزند در رحم را تغذيه كنند، براى اينكه طفل، در رحم مادر موجودى ورزيده شود، و شجاع و باهمت و همراه با آواى ملكوتى رشد كند.
مگر نشنيده ايد قبل از تكّون وجود فاطمه در صلب رسول حق، از جانب خداوند به پيامبر دستور چهل روز روزه داده شد، و افطار شب آخر از غذاى بهشتى تناول فرمود، آنگاه نطفه آن دختر والا به رحم مادر منتقل شد!!
واسطه بين شما و ازدواج چشم نباشد، دلال ازدواج شهوت نباشد، هدف از ازدواج رسيدن به مال و ثروت و مقام و جاه از جانب خانواده طرف مقابل نباشد، رسيدن به چهره زيبا و ظاهر فريبنده هدف اين برنامه نباشد، كه اين امور تاكنون نشان داده عاقبت خوشى نداشته، و ثمره و ميوه آن اندك بوده است.
بيائيد خدا و معنويت و عبادت، و كوشش براى رعايت حق همسر، و تربيت اولاد صالح و خلاصه جلب رضاى حق را در مسئله ازدواج هدف قرار بدهيد، تا ثمره اين ازدواج منافع ابدى و دائمى باشد.
لذت و تمتع و شهوت حلال را تابع اين اهداف والا و آسمانى قرار دهيد، تا لذت و تمتع كامل گردد و از همان لذت و شهوت هم اجر اخروى نصيب خود كنيد.
ازدواج اگر الهى باشد راه به طلاق پيدا نمى كند، پيوند الهى و ملكوتى دائمى و هميشگى است.
آنكه براى خدا ازدواج مى كند، حق همسر را با تمام وجود رعايت مى نمايد، و كمترين آزارى از ناحيه او به همسر وارد نمى شود.
حفظ آبروى همسر در برابر فرزندان و بستگان واجب شرعى است، و تحقير زن از جانب شوهر و شوهر از جانب زن حرام الهى است.
مردان و زنان مسلمان بايد ازدواج اميرالمؤمنين و حضرت زهرا(عليهما السلام) را اسوه و سرمشق خود قرار دهند، آن ازدواج والائى كه براى خدا صورت گرفت، و اهداف الهى و عرشى در آن منظور شد، و ثمره آن فرزندانى پاك، الهى، و ملكوتى شد.
روايات شيعه آيات زير را به اين ازدواج پاك تأويل كرده اند:
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ، يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ.
دو دريا را به هم درآميخت و ميان آن دو دريا فاصله اى است كه تجاوز به حدود يكديگر نمى كنند، از آن دو دريا لؤلؤ و مرجان بيرون مى آيد.
منظور از دو دريا، وجود اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا است، كه دو درياى معرفت، بينش، حلم، صبر، ايمان و بصيرت اند، و مقصود از برزخ و فاصله رسول باكرامت اسلام، و معناى لؤلؤ و مرجان حضرت حسن و حسين(عليهما السلام) است.[36]
نظام خانواده بايد يك نظام صد در صد اسلامى و الهى باشد، تا رحمت و لطف حضرت حق را به سوى خود جلب و جذب كند.
اگر در ازدواج از سنن ناپسند، و عادات غيرالهى، و شرايط شيطانى و خلاصه از فرهنگ جاهلى فرهنگى كه ميراندن آن را رسول خدا در يك فرمان قاطع  دستور داده:
اَمِتْ أَمْرَ الْجاهِلِيِّةِ إِلاّ ما سَنَّهُ الاِْسْلامُ.[37]
پرهيز نشود، زشتى ها چهره نشان مى دهند، وميوه اين درخت آلوده تلخ خواهدشد.
نظام خانواده در مغرب زمين
نظام خانواده در اروپا و آمريكا نظامى غلط است، بى پايه و بدون محتواست.
تقليد از نظام خانوادگى مغرب زمين تقليدى نابجا، و هموار كردن راه حيات براى افتادن در چاه بدبختى است.
آنان از ازدواج هدفـى مقدس و پاك ندارند، واسطه ازدواج زن و مرد آنجـا فقـط و فقط شهوت و ارضاء غريزه است، آنجا زن و مرد شايسته و صالح بسيار كم است، به همين خاطر فساد و افساد از سر و روى اروپا و آمريكا مانند باران بهاران مى ريزد.
مردان در مغرب زمين به طور اكثر، و زنان بطور اغلب پس از گذراندن دوران فساد، و رفاقت هاى نامشروع با يكديگر ازدواج مى كنند، و ثمره خود را پس از ولادت به شيرخوارگاه سپرده، و سپس بدون اينكه مهر پدرى و محبت مادرى را چشيده باشد، و منبعى از عواطف و احساسات پاك گشته او را تحويل مى گيرند، و سر هر سفره فسادى مى نشانند، آنگاه وى را به مدرسه مى سپارند تا آهنگى از تربيت ظاهر را طى كند، و به اصطلاحاتى چند آشنا گردد، آنگاه در سن هيجده سالگى وى را از خود مى رانند و به اميد محيط و جامعه رهايش مى نمايند!
آنان اگر اخلاق به فرزندان خانه و مدرسه بياموزند، اخلاق ژنتلمنى است، اخلاق اقتصادى و جلب مادّيت است، به ريشه هاى باطن و حقايق درون توجه ندارند، و از تربيت انسان قابل قبول عاجزند.
مگر نمى بينيد وقتى تشكيل جامعه و دولت مى دهند، جامعه منبع فساد و دولت منبع استعمار و استثمار مستضعفان روى زمين است.
جناياتى كه فارغ التحصيلان خانه و مدرسه و دانشگاه هاى مغرب زمين كرده اند تا قيامت قابل جبران نيست.
اگر اوقاتى باوقار و آرام و متين باشند، و خود را مؤدب و آراسته نشان دهند، به خاطر اين است كه طعمه نيافته، و لقمه چرب و لذيذ نديده اند، داستان آنان شبيه به اين داستان است كه مردى به دوستش گفت گربه اى را به مبادى آداب آراسته ام، و آن حيوان را تربيت كرده تا جائى كه بر سر سفره اى كه انواع غذاها قرار دارد شمعى به دست او مى دهم تا مهمانان در پرتو آن شمع از آن سفره بهره مند شوند، رفيقش گفت به اين ويژگى و به اين آراستگى گربه نمى توان اطمينان كرد، مرا دعوت كن تا بر سر آن سفره اين مسئله را به تو ثابت كنم، از وى دعوت كرد، گربه را بر سر سفره ديد كه چشم طمع و پاى حمله از غذاهاى سفره بريده، و شمعى براى روشنائى اطاق و ديد مهمانان به سفره بدست دارد، در گرمى اوضاع موشى را از جيب خود درآورد و به وسط سفره گذاشت، موش مى خواست فرار كند، گربه شمع رابه يك طرف انداخت و همچون شير ژيان به وسط سفره پريد، نظام سفره را براى گرفتن موش به هم زد، و اوقات خوش صاحبخانه و مهمانان را تلخ نمود!
آرى تربيت اروپا و مغرب زمين تربيت گربه اى است، تا غذاى خاص خود را به خيال خود نبيند، آرام و مؤدب هستند، چون چشمشان به طلا و نفت و ساير معادن ملل ضعيف بيفتد، براى بلعيدن حق ديگران، چراغ تربيت را به زمين انداخته و همچون حيوان درنده اى، به تمام حيثيات مادى و معنوى ملل ضعيف حمله مى كنند، و براى امور مادى از ميان جوى خون بى گناهان عبور مى كنند.
كثرت فساد و افساد، غلبه شهوات حرام، اخلاق زشت، قتل و غارت، فحشا و منكرات، در ملل مغرب زمين محصول خرابى نظام خانه و خانواده است.
اگر بيوت اروپا و آمريكا بيوت بارفعت، و بيوت غرق ذكر حق، و بيوت تسبيح حضرت معبود بود، محصولات آن بيوت انسانهائى والا و باكرامت و رشيد و باعاطفه و متخلّق به اخلاق حق بود، ولى چون بيوت مغرب زمين از حق و حقيقت دور است، ثمرات آن تلخ و بدبو و بدمزه است، و چنين نظام از هم پاشيده اى
قابل سرمشق قرار دادن نيست، كسانى كه از آنان پيروى مى كنند بدتر از آنان خواهند شد. 
( قـال الصـادق (عليه السلام) : اكثـر الخيـر فـى النّسـاءِ )
« وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 11 »
4 موقعيت زن در تاريخ بشر و اسلام

 

روابط دختر و پسر

روابط دختر و پسر

 

   

رضا فرهاديان


  على‏رغم اين‏كه افراد ناآشنا به مبانى دينى، اسلام را بدان متهم مى‏كنند كه مخالف حضور دختران در اجتماع است، احاديث صريحى داريم كه طالب علم و دانش و فراگيرنده آن، چه دختر و چه پسر، محبوب خدايند و براى كسب دانش و كارهاى مفيد اجتماعى، دختران و پسران مى‏توانند با حفظ پوشش و عفاف، به‏راحتى در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظيفه بپردازند.
حضور دختر و پسر در اجتماع، با اختلاط دختر و پسر، يكى نيست. روابط اجتماعى به سبكى كه دنياى غربْ آن را پذيرفته است و رواج مى‏دهد، اختلاط دختر و پسر است و پيامدهاى زيانبار آن را نيز مى‏بيند و به روى خود نمى‏آورد.
اسلام با اختلاط دختر و پسر مخالف است، نه با شركت دختر و پسر در مجامع عمومى و علمى با حفظ حريم. آنچه در جامعه اسلامى مذموم است، روابط ناصحيح دختر و پسر در جامعه است، نه حضور فعّال آنها در اجتماع.
از زمان رسول اكرم(ص)، در جامعه مسلمين، غالباً سنّت جارى بر اين بوده كه حضور دختران و پسران و زنان و مردان در جامعه، با صيانت از قلمروهاى شخصى و توأم با پاك‏دامنى و بزرگ‏مَنشى باشد. دختران و پسران و زنان و مردان، هيچ‏گاه از مجالس و محافل عمومى و مساجد، منع نمى‏شده‏اند ؛ ولى هميشه حفظ «حريم» و «حرمت» و «كرامت» و «عفاف»، به عنوان يك اصل در جامعه حكومت كرده و رعايت شده است. رفت و آمد دختران و پسران در مجامع و محافل عمومى و مساجد و حتى كوچه و خيابان و بازار و... به طور مختلط و دوش به دوش نبوده است. روشى كه همچنان فرهنگ غالب بر جوامع اسلامى است و به وضوح، با فرهنگ غربى متفاوت است.
آزادى دختر و پسر
اسلام به اهميت و ارزش فوق‏العاده پاكى و سلامت شخصيّت دختر و پسر و لزوم رعايت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها ، نگاه‏ها، شنيدن‏ها و مكالمات مستمر تأكيد دارد و به هيچ عنوان راضى نمى‏شود كه حريم قُدسى دختر، خدشه بردارد يا پسر از دايره عفت و پاكى خارج شود. امّا دنياى امروز، تحت تأثير فرهنگ غربى، به نام آزادى (و صريح‏تر بگويم: «آزادى روابط»)، روح پاك جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هيجانات بيهوده مى‏كند. آزادى مورد نظر هم به جاى اين‏كه به شكفتن استعدادها و خلاقيت‏ها كمك كند، موجب هدر رفتن نيروها و استعدادهاى شاداب جوانى شده و جوانان را از دايره زندگى و انديشه متعادل، خارج ساخته است.
دخترى كه از آغوش خانواده بيرون مى‏آيد، به كجا روى بياورد كه به دام سودجويانى كه عواطف پاك و دل ساده و آرزوهاى انسانى او را به بازى مى‏گيرند، نيفتد و سرنوشت و شخصيّت و سلامتى‏اش به خطر نيفتد؟
برخى از سنّت‏ها و آداب اجتماعى ما كه جوانان را از اجتماعى‏شدن، ارتقاى شخصيت علمى - فرهنگى و انتخاب گروه همسالان همفكر و همسر مناسب بازداشته‏اند، نه دينى و نه منطقى‏اند ؛ امّا در عين حال، كنار گذاشتن تمامى سنّت‏ها و پذيرش بى‏قيد و شرط فرهنگ حاكم بر جهان پيشرفته نيز رفتار عاقلانه‏اى به نظر نمى‏رسد.
فرهنگ غربى، خواسته يا ناخواسته، به نام آزادى و در راه رسيدن به آن، فضاى جامعه را ناامن و كانون خانواده را متزلزل نموده است. در نين فضايى، هيجانات كاذب و عطش كامجويى‏ها، فرصت انديشيدن و خلوت معنوى و لذّت رفتارهاى اخلاقى و خويشتندارى‏هاى عفيفانه را از انسان گرفته است.
در جهان به اصطلاح «آزاد»، علاقه واقعى جوانان به علم و دانش، هر روز، كم‏تر مى‏شود و جوانان به كار و حرفه، رغبت نشان نمى‏دهند و از رعايت قوانين و مقررات اجتماعى و انسانى فرارى شده‏اند.
در اين جوامع، بر اثر بى‏بندوبارى‏ها و تلاش‏هاى دائمى شهروندان براى رسيدن به منافع و رفاه بيشتر و ناديده انگاشتن حريم‏هاى انسانى و پيام‏هاى انبيا، هر روز، جنايات تازه‏اى در شرف تكوين است، كه عشق‏هاى دروغين خيابانى و دوستى‏ها و ارتباطهاى كوچه وبازارى، تنها نقطه‏هاى آغاز شمرده مى‏شوند.
در جوامع غربى و مقلّد غرب، نسل جوان، هدف بيشترين تبليغات رسانه‏اى براى مصرف بيشتر محصولات تجارى‏اند (لباس‏هاى مُدِ روز وماه و سال، لوازم آرايش و خودآرايى، خوردنى‏هاى جديد، نوشيدنى‏هاى تازه، فيلم‏ها و آوازهاى سبُك يا غير اخلاقى، موادّ انرژى‏زا و توهّم‏زا و...) بدون آن‏كه فرصت انتخاب داشته باشند و يا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونه‏اى كه درونش قرارگرفته‏اند، خارج شوند.
در جامعه‏اى كه به هيچ اصل اخلاقى يا آرمان غير مادّى پايبند نيست، همگان قربانى‏اند، مگر آن‏كه به شكارچى تبديل شوند. بدين ترتيب، روشن است كه روابط آزاد، لازمه اقتصاد آزاد است. براى اين‏كه هميشه در جهان، حرف اوّل را در توليد بزنند، بايد جهانيان را به مصرف كنندگان دائمى محصولات ارزشمند يا بى‏ارزش خود تبديل كنند و شكسته شدن حريم‏ها (حريم خانه، حريم خانواده، حريم شخصى، حريم سنّت‏هاى اخلاقى و ملّى و...)، گام نخست در ترويج محصولات و تربيت نسل تخدير شده و مصرف كننده است. نسلى كه در گام بعدى، چه نظامى باشد و چه نباشد، به عنوان سرباز غرب و فرهنگ غربى، در برابر تمام آنها كه استقلال و عزت خود را پاس مى‏دارند، خواهد جنگيد!
اكنون بنگريد كه در جوامع غربى و كشورهاى تحت نفوذ آنان، الگوهاى دخترها و پسرها، چه كسانى هستند؟ آيا افراد عالم و دانشمند و متفكّر و هنرمند واقعى‏اند يا هنرپيشه‏هاى جلف و فاقد ابتكار و بى‏انديشه‏اى كه تنها ظاهرى جذّاب دارند؟ آيا اين روند، سقوط اخلاقى و دليل انحطاط و موجبِ سرگردانى و بدبختى نسل جوان دختر و پسر يك جامعه نيست؟ آيا متفكّران و مربّيان بزرگ غرب در دهه‏ها و سَده‏هاى گذشته، با آن همه مبارزات پيگير و تحمّل آن‏همه رنج، چنين فضاى فرهنگ‏سوز و مادّيت‏زده‏اى را آرزو كرده بودند؟ و آيا شايسته است كه ما به جاى تصحيح و ارتقاى فرهنگ خويش، خود را به چنين فضاى وهْم‏آلودى بسپريم؟
حريم
جامعه دينى، در روابط اجتماعى خود، توجهى ويژه به حصار عفاف و حريم شخصى دختر و پسر دارد. روش اسلام، اين است كه انسان، معتدل و متعادل زندگى كند و از هر افراط يا تفريطى به دور باشد. خداوند نيز مسلمانان را «امت متعادل» مى‏نامد (1).  و افراد اجتماع را به روش صحيح زندگى فرامى‏خواند و در مقرّرات خود، همه جنبه‏هاى نياز دختر و پسر را در نظر مى‏گيرد. از جمله، دختران را تا حدودى كه منجر به زيان‏ديدن و انحراف آنها نشود، از شركت در اجتماع، نهى نمى‏كند.
رسول خدا(ص) به برخى از زنان اجازه مى‏دادند كه حتى درجنگ‏ها براى امداد و كمك به مجروحان و سربازان، شركت كنند و در تاريخ اسلام، نمونه‏هاى بسيارى براى مشاركت زنان و دختران در فعاليت‏هاى اجتماعى ذكر شده است. روشن است كه رعايت حريم‏ها از سوى زنان و مردان، تضمين لازم براى دوام چنين مشاركتى است و حضور زنان و دختران در فضاهاى عمومى يك جامعه، مشروط به صلاحيت اخلاقى و متانت مردان و پسران آن جامعه است.
روابط آزاد
اسلام به خطراتِ ناشى از روابط به اصطلاح «آزاد» دختر و پسر كاملاً آگاه است و نهايت مراقبت را در روابط و برخوردهاى دختران و پسران دارد، تا حدى كه منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشاركت دختران و پسران در جامعه به شكل معقول و با حفظ حريم است.
اسلام، در عين اين‏كه اجازه شركت در محافل، مدارس، دانشگاه‏ها، مساجد و... را به جوانان دختر و پسر مى‏دهد، دستور مى‏دهد كه به صورت مختلط نباشد و محلّ نشست و برخاست‏ها از يكديگر جدا باشد.
پيامبر اكرم (ص) در زمان زندگى خويش دستور دادند كه درِ ورودى زنان به مسجد از درِ ورودى مردان، جدا باشد. و نيز نقل شده است كه پيامبر اكرم (ص) آن زمان كه مسجدشان يك در داشت، فرمودند كه شب هنگام كه نماز تمام مى‏شود، نخست خانم‏ها از مسجد خارج شوند و بعد، مردها. پس مى‏بينيم كه در روزگار پيامبر(ص) نيز زنان در كنار مردان، در صحنه‏هاى اجتماعى از جمله مساجد، و حتّى ساعتى از شب گذشته، حضور دارند ؛ امّا عمداً از زمينه‏هاى پيدايش كشش‏هاى جنسى، تا نهايت ممكن، كاسته مى‏شود.
راهنمايى‏هايى كه در احاديث و آيات براى حريم گرفتن دختر از پسر و زن از مرد در ارتباطات و روابط اجتماعى بيان شده است، بيانگر اين حقيقت است كه از نظر روانى - تربيتى، رها كردن دختر و پسر در فضاى جذّابيت و كشش متقابل در مناسبات و روابط، سخت زيانبار است و بلكه پُل يا گردنه‏اى است كه پهلوان‏ها نيز در آن مى‏لغزند. با اين مبنا، دعوت به روابط آزادتر و كسب تجربه از خلال آنها، خدمتى به جوانان محسوب نمى‏شود ؛ بلكه آنها را از رسيدن به آرامش و ثبات از طريق تشكيل خانواده و وفادارى به آن، دورتر مى‏سازد.
آنچه كه اسلام به صورت يك توصيه اخلاقى در مورد جامعه مدنى ابراز مى‏دارد، اين است كه اجتماع مدنى، تا حدّ ممكن، غير مختلط باشد. در مدينة النبى شرايطى فراهم گرديد كه روح آدم‏ها بال و پر گرفت و جوانان در جوّى سرشار از آگاهى و مسئوليّت، با داشتن فرصت انتخاب و حقّ ارضاى طبيعى و كنترل غرايز، رشد كردند و خويشتندارى و عفاف، زمينه‏ساز ظهور چهره‏هاى فكرى و معنوى برجسته‏اى در ميان آنان گرديد.
در شرايط مساعد فكرى - معنوى كه حريم دختر و پسر رعايت شود و جوان، مجال انديشيدن و انگيزه و امكان به كمال رسيدن داشته باشد، گل‏هاى زيبايى همچون يوسف(ع) و مريم(ع) مى‏رويند؛ امّا در جوامع به اصطلاح «آزاد»، به خاطر همه‏جايى شدن كشش‏ها و انگيزش‏هاى جنسى و خروج روابط جنسى از حريم خانواده (يعنى نظام اخلاقى ارضاى اين غريزه)، ما كم‏تر شاهد ظهور چهره‏هاى خويشتندار و پاكدامن هستيم.
چه لزومى دارد كه در جامعه و محافل آموزشى و دانشگاهى و اجتماعات عمومى و در جريان فعاليت‏ها و تلاش‏هاى فردى و اجتماعى، دختران و پسران، به اصطلاح: «دوش به دوش» (يعنى عملاً با تداخل حريم‏هاى شخصى)، فعاليت‏هاى خود را انجام دهند؟ آيا اگر همين تلاش‏ها با حفظ حدّ اقلّى از فاصله انجام پذيرد، نقصى در كار و اُفتى در فعاليت‏ها حاصل مى‏شود؟
اين يك واقعيّت است كه در جريان فعاليت‏هاى اجتماعى، تداخل قلمروهاى شخصى دو جنس، آنها را از كار و توليد و فعاليت، باز مى‏دارد. و اين، در مورد جوانان، بيشتر صادق است ؛ چرا كه در ميان آنها به خاطر قوى‏تر بودن غريزه و سرعت هيجان، خيلى زود، پاى جنسيّت به عرصه كار و توليد و تلاش فكرى، باز مى‏شود ؛ چيزى كه در جمع زنان و مردان داراى خانواده و پايبند به آن، كم‏تر و ديرتر اتّفاق مى‏افتد.
نگاهى گذرا به پژوهش‏هاى روان‏شناسى - تربيتى و بولتن‏هاى «روان‏شناسى كار» و آنچه هم اكنون در كارخانجات و مدارس و متروهاى اروپا و ژاپن و... در حال فراگير شدن است (يعنى فاصله‏گذارى مناسب ميان دو جنس، بر اساس خواست خود آنها و حتّى به مقدار پيشنهادى خودشان)، تأييدى بر مدّعاى ماست.
معيارهاى اخلاقى براى معاشرت
الف) در نگاه
رسول اكرم (ص) به حضرت على(ع) فرمود: «اى على! نگاه اوّل، براى توست چرا كه ابزار شناخت است؛ امّا نگاه دوم به زيان توست». (2) حقيقتْ اين است كه در مناسبات و روابط اجتماعىِ دختر و پسر، پيشنهاد دين و اصل اخلاقى، ترك نگاه‏هاى شهوانى دختر و پسر به يكديگر و پرهيز از لذّتجويى‏هاى بى‏ضابطه و بازى‏كردن با عواطف يكديگر است.
جوانى كه چشمش به جنس مخالف مى‏افتد و احياناً از وى خوشش مى‏آيد، مى‏خواهد كه براى بار دوم نيز به وى نگاه كند و لذّت ببرد. نوبت اوّل، چون نگاه و تلذُّذ غير عمدى است، مانعى ندارد ؛ ولى نوبت دوم، چون به قصد لذّت بردن از ديگرى و بهره‏جويى از سرمايه ديگرى است ، جايز نيست.
امام صادق(ع) فرمود: «نگاه كردن به نامحرم، تيرى زهرآگين است كه از ناحيه شيطان پرتاب مى‏شود».(3)  و «چه بسيارند نگاه‏هاى كوتاه و لذّت‏هاى زودگذرى كه بعدها حسرت‏ها و تأسّف‏هاى طولانى درپى خواهند داشت!». (4) با همه اين مرزبندى‏ها و سفارش‏هاى خيرخواهانه، در اسلام، نگاه كردن دختر و پسر به يكديگر و گفتگوى آنها، چنانچه به قصد خواستگارى و ازدواج (يعنى رفتن به سمت تشكيل كانون خانواده و رسيدن به ثبات و آرامش) باشد، مانعى ندارد.
ب) در پوشش
پوششى كه اسلام براى دخترها مقرّر كرده است، بدين منظور نيست كه جلوى فعاليت‏هاى اجتماعى آنان را بگيرد و از خانه بيرون نروند. پوشش دخترها در اسلام، اين است كه دختر در معاشرت خود با پسران، بدن خود را (بجز صورت و دست‏ها) بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمايى نپردازد.
حقيقت، اين است كه در مسئله پوشش كه در روابط دختران و پسران در جامعه به عنوان يك عامل مؤثّر مطرح است، يك پرسش
جدّى پيش روى ماست: آيا براى خودِ دختر، بهتر است كه پوشيده (به معناى واقعى آن) در اجتماعْ ظاهر شود، يا نيمه عريان؟ آيا با توجه به احساسات و كششى كه دختر و پسر به يكديگر دارند و با آسيب‏پذيرى جدّى عاطفى و محدود بودن قدرت طبيعى دخترها در دفاع از خويش و حريم خويش، بايد هر پسرى حق داشته باشد كه از هر دخترى در هر محفلى حدّاكثر تمتّعات را (بجز يك مورد خاص) ببرد يا نه؟ چرا مردان بايد آزاد باشند تا همچون كالا به زن بنگرند؟ آيا همين نگرش نيست كه نظام خانواده را در غرب، متزلزل كرده است؟ راه حل چيست؟
اسلام با وضع نمودن نوعى مقرّرات براى پوشش، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمين كرده است. به اين ترتيب، حجاب زن، حقيقتاً مصونيت‏بخش و پاسدار حريم اوست. مگر نه اين‏كه: «هر آنچه ديده بيند، دل كند ياد»؟
در آيين اسلام، پسران فقط در موقعى كه تشكيل خانواده دادند و آگاهانه انتخاب كردند و مسئوليت پذيرفتند، در كانون گرم و صميمى خانواده است كه مى‏توانند با دختر(به عنوان همسر قانونى خود)، پيوند كاميابى برقرار كنند. قبل از آن، نبايد فكر و ذهن هيچ دختر يا پسر جوانى به اين موضوع، مشغول باشد و مانع فكر و تحصيل و كارهاى زندگى او و ديگران شود.
در جامعه اسلامى، هر نوع كامجويى بدون قبول مسئوليت يا كاميابى هيجانى و بدون تعقّل و تفكّر و انتخاب، اساساً ناپسند شمرده مى‏شود ؛ اصلى كه اتفاقاً به تازگى در روان‏شناسى جديد غرب نيز به صورت جدّى مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است.
پس مى‏توان گفت كه اسلام، نه‏تنها به دختران و پسران جوان به چشم موجوداتى خطرناك كه بايد محدود شوند، نمى‏نگرد، بلكه حتّى غريزه جنسى را نيز در راه تشكيل خانواده و استمرار نسل و آرامش و شادابى (يعنى بهداشت روانى فرد و جامعه) به كار مى‏گيرد.
جوان، سرشار از استعدادهاست و غرايز مختلف او (حقيقت‏جويى، علم‏خواهى، زيبايى‏طلبى، آفرينشگرى، و...) همگى نيرومندند. كدام انسان خردمندى مى‏پذيرد كه تمامى اين غرايز، در پاى غريزه جنسى قربانى شوند؟ اگر بپذيريم كه آزادى روابط دختر و پسر، بهداشت روانى آنها و كل جامعه را به خطر مى‏اندازد و انضباط اخلاقى آنها و كل جامعه را مختل مى‏سازد، ناگزير بايد به سطحى از محدودسازى روابط، تن در دهيم ؛ محدوديت‏هايى كه براى افراد سالم جامعه، يك انتخاب عاقلانه‏اند و براى بيماران هوس، يك اجبار، تا نتوانند آزادانه از ديگران بهره‏كشى كنند و روح و جسم ديگران را بيازارند.
اوّلين فايده‏هاى اين روش، امنيت فضاى خانواده و اجتماع، ارتقاى موقعيّت زنان و دختران، شكوفايى استعدادهاى مختلف جوانان، و... اند كه مهم‏ترين نشانه‏هاى «بهداشت روانى» يك جامعه محسوب مى‏شوند كه زمينه لازم براى توليدات فكرى و صنعتى و توسعه ابعاد مادّى و معنوى جامعه است.
ج) در انديشه و قلب
نبودن حريم بين دختر و پسر، و آزادى در معاشرت‏ها، هيجانات و التهاب‏هاى جنسى را افزايش مى‏دهد و با خارج كردن ميل جنسى از تعادل و مسير طبيعى‏اش، آن را به صورت يك عطش روحى و يك خواست سيرى‏ناپذير و اشباع نشدنى در شكل و تنوع فراوان درمى‏آورد.
غريزه جنسى، غريزه‏اى نيرومند، عميق و پردامنه است كه هرچه انسان به آن ميدان بيشترى بدهد، آتش آن، شعله‏ورتر مى‏گردد و نه خاموش‏تر. مثل افراد آزمندى كه هرچه پول بيشترى به دست بياورند، 
حريص‏تر مى‏شوند.
تاريخ از آزمندى‏هاى جنسى، بسيار ياد مى‏كند. پادشاهان، از نظر حسّ تصرّف و تملّك زيبارويان، در هيچ نقطه‏اى متوقف يا سيراب نشده‏اند. صاحبان حرمسراها، هر روز در پى شكاركردن شكار ديگرى براى خود بوده‏اند.
اسلام به قدرت شگرف اين غريزه، توجه كامل كرده و هشدارهاى زيادى درباره خطرناك بودن نگاه جنسى بى‏ضابطه و خلوت كردن پسر و دختر با هم و معاشرت‏هاى كنترل نشده آنان مى‏دهد و از طرفى تدابيرى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و براى هر يك از دو جنس، تكليف‏ها و مقرراتى معين نموده است.
به عنوان نمونه، قرآن كريم مى‏فرمايد: «به مردان بگو چشم‏ها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشيده دارند و به زنان نيز بگو تا چشم‏ها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند».(نور، آيه 31)
آيين ما از ما مى‏خواهد كه انديشه‏مان را هوس‏آلود نكنيم، خيال گناه را در ذهن خود نپروريم، به نامحرمانْ خيره نشويم و دزدانه نگاه نكنيم، به قصد لذّت‏هاى جنسى به نامحرمى ننگريم و با چنين قصدى به معاشرت‏هاى اجتماعى قدم نگذاريم.
د) در گفتار
شنيدن صداى دختر براى پسر، در صورتى كه قصد لذّت‏بردن و خوش‏آمدن در كار نباشد، اشكالى ندارد. در عين حال، بر اساس همان اصلِ «روابط حدّاقل» كه گفتيم، مادام كه ضرورتى در كار نباشد، ترك آن، عاقلانه‏تر است.
براى دختر، شايسته نيست كه در سخن گفتن با پسرى، صداى خود را نازك كند و به نحوى با عشوه و اطوار، سخن بگويد. خداى متعال در قرآن، به زنان مى‏فرمايد: «در حرف زدن، صدا را نازك و مهيّج نكنيد كه موجب طمع بيماردلان گردد»(5) و امام على(ع) مى‏فرمود: «به دختران جوان، سلام نمى‏كنم كه مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افكند». (6)
ه) در رفتار
احتياطها و توصيه‏هاى دين مبين اسلام، مبنى بر دور نگه‏داشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از يكديگر، صرفاً به خاطر حفظ سلامت روحى اجتماع و پاكى خانواده و عزت و شرف و تعالى آحاد شهروندان است تا حتى براى لحظه‏اى، فكر آلوده به ذهن پسر و دختر عفيف، راه نيابد و افكار آنها مشغول به مسائلى كه وقت آن نرسيده است، نشود.
روح جوان، فوق‏العاده تحريك‏پذير است. اشتباه است كه گمان كنيم تحريك‏پذيرى روح انسان، محدود به حدّ خاصى است و پس از آن، آرام مى‏گيرد. همان قدر كه انسان از رسيدن به جاه و مقام و ثروتْ سير نمى‏شود، در ميل جنسى(سِكس) نيز چنين است.
در محيطهاى آزاد و باز، هيچ پسرى از تصاحب زيبارويان و هيچ دخترى از متوجّه كردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سير نمى‏شود. از طرفى، هوس، در هيچ نقطه‏اى توقف نمى‏كند و تقاضاى نامحدود انسان، خواه ناخواه، انجام ناشدنى است و امكان برآوردن همه خواسته‏ها هيچ‏گاه براى بشر، ميسّر نيست.
دست نيافتن به آرزوها و هوس‏ها، در جاى خود، منجر به اختلالات روحى و بيمارى‏هاى روانى مى‏گردد. به محيطهايى كه بى‏بند و بارى در آنها زياد است، بنگريد. خواهيد ديد كه در آن محيطها، آمار بيمارى‏هاى روانى و مشكلات روحى، بالاست. شايد مهم‏ترين علت، همين آزادى جنسى و تحريكات فراوان روانى است كه به وسيله عكس‏ها، مجلّات، فيلم‏ها و سى‏دى‏ها و محافل مختلِط تفريحى و حتّى در كوچه و خيابان و تبليغات كالاها و مُدها و... دامن زده مى‏شود و غالباً بى‏پاسخ مى‏مانَد ؛ چرا كه تخليه جسم و روان از اين هيجانات فزاينده، عملاً ممكن نيست و بدين ترتيب، پيرى زودرس و روان‏پريشى و اختلالات روحى ديگر، پيامدهاى طبيعى آن فضا هستند.
چرا دخترها بيشتر بايد خود را بپوشانند؟
يافته‏هاى روان‏شناسى نشان مى‏دهند كه توسّل به خودنمايى و خودآرايى، بيشتر در بين دخترانْ رواج دارد. همچنين تجربه بشرى نشان مى‏دهد كه در تصاحب قلب‏ها، پسر، شكار است و دختر، شكارچى! همچنان كه در تصاحب جسم و وجود مادّى، دختر، شكار است و پسر، شكارچى! ميل دختر به خودآرايى، از اين حسّ شكارچى‏گرى او ناشى مى‏شود كه خداوند براى هدف متعالى «پيوند همسرى» در طبيعت و سرشت او نهاده است.
كم‏تر اتفاق افتاده است كه پسران، لباس‏هاى بدن‏نما و آرايش‏هاى تحريك كننده به كار ببرند. بعضى از دختران، بيشتر به حكم طبيعت خاص خود، مى‏خواهند دلبرى كنند و پسر را دلباخته خود سازند. اين
 
________________________________________ 79 ________________________________________
ويژگى، البته فرصت تفكّر و انتخاب عاقلانه را از طرفين مى‏گيرد.
بنابراين، مى‏توان گفت كه انحراف برهنگى، از انحراف‏هاى مخصوص دختران يا غالب در آنهاست و لذا دستور پوشش هم براى آنان و به اقتضاى طبيعت لطيف آنان، سختگيرانه‏تر است.
كسانى گفته‏اند كه اگر پسران و دخترانْ آزاد باشند، اشباع مى‏شوند و عطش آنها كم‏تر مى‏شود ؛ امّا تجربه جوامع گوناگون، نشان داده است كه اين چنين نيست. مگر چشم‏چرانى‏ها و روابط غير قانونى و خشونت عليه زنان و ناامنى فضاهاى اجتماعى براى دختران و... در جوامع آزاد غربى، كم‏تر شده است؟ جسم سالم و روح زيبا و شخصيّت مطلوب اجتماعى، گوهرها و سرمايه‏هاى دختران و پسران جوان‏اند. كدام انسان خردمندى بهترين سرمايه‏هاى خويش را در معرض استفاده هر كس و ناكس قرار مى‏دهد؟
علّتِ بيشتر بودن پوشش قانونى دختران در جامعه و فرهنگ ما، منع كامجويى جنسى از آنان است كه قطعاً به دوام بيشتر كانون خانواده و صميميت و محبت و دلبستگى بيشتر آنها در زندگى مشترك آينده‏شان خواهد انجاميد.دختر و پسرى كه قبل از ازدواج، عفيفانه‏تر زيسته‏اند و ازدواجشان نخستين تجربه آنها در هرگونه رابطه جنسى است، خوش‏بخت‏تر زندگى مى‏كنند. پس در واقع، دختران، با رعايت حدود پوشش، به سلامت زندگى آينده و سالم‏تر ماندن همسر آينده خود، كمك كرده‏اند و البته چنين خويشتندارى و عفافى از سوى پسران نيز تضمين خوبى براى زندگى آينده خود آنهاست.شايد يك علّت اين‏كه جوانان امروز در جوامع غربى از ازدواج، گريزان هستند، همين باشد ؛ زيرا آنان ازدواج را براى خود، يك محدوديت مى‏دانند و اكثر كامجويى‏هاى آنها در غير محيط خانواده و در غير كادر رسمى و در جريان معاشرت‏هاى آزاد و در محيطهايى غير از خانه انجام مى‏پذيرد. طبيعى است كه براى چنين كسانى، ازدواج، آغاز محروميت است. برخلاف فرهنگ اسلامى كه در آن، ازدواج جوانان، پايان محروميّت و آغاز يك زندگى نوين و نيز كانون محبّت و فضايى براى كمالجويى و پيشرفتِ دوشادوش است. براى رسيدن به چنين سعادتى است كه اسلام، به صورتى جدّى، مسلمانان را از دوستى با جنس مخالف، نهى مى‏كند.
آيا پوشش دختران، مانع رشد آنها نيست؟
پوشش مطلوب اسلام (بدون آن‏كه بر نوع خاصّى از پوشش، اصرار بورزيم)، براى دختر، مانع هيچ‏گونه فعاليت فرهنگى و يا اجتماعى و اقتصادى و سياسى نيست. آنچه موجب به‏هم ريختگى جامعه و فلج شدن نيروهاى فعال اجتماع مى‏گردد، آلوده‏شدن محيط كار و تحصيل و...، با آزاد گذاشتن لذّتجويى‏ها و چشم‏چرانى‏هاى مردان و ميدان دادن به عشوه‏گرى‏ها و خودنمايى‏هاى دختران در محيط عمومى است.
اگر در محيط دانشگاه، دختران، بدن خود را بپوشانند و هيچ‏گونه آرايشى نداشته باشند، بهتر درس مى‏خوانند، فكر مى‏كنند و به سخن استادْ گوش مى‏دهند، يا وقتى كه در كنار هر پسرى يك دختر آرايش كرده و با وضع نامتناسب (با كلاس و درس)، نشسته باشد؟ انصافاً كدام روش، التهاب را در دختران و پسران، كاهش مى‏دهد و به نفع آنهاست؟ و عقل، كدام را تصديق مى‏كند؟
آيا اگر پسران ما در خيابان و كوچه و بازار و مدرسه و اداره و كارخانه و... با رفتارهاى فريبنده و سخنان و وعده‏هاى شعارگونه و غير واقعى، دائماً در صدد يافتن دختران پاك و ساده و صميمى جامعه باشند و هر بار، با فرو نشستن عشق‏هاى سطحى و خامشان به ديگرى رو كنند، آرامش و امنيّتى براى دختران ما خواهد ماند؟به تجربه ثابت شده است كه هر محيطى كه در آن، رفت و آمد و آميزش كم‏ترى ميان دو جنس بوده و پوشش صحيح و حريم خصوصى افراد رعايت شده، در آن‏جا، پسرها و دخترها هم احساس آرامش بيشترى داشته‏اند و در كار و تحصيل، موفق‏تر بوده‏اند.
عفاف، مصونيت است
تقريباً در تمامى فرهنگ‏ها و جوامع، دختر، هر اندازه متين‏تر و با وقارتر و عفيف‏تر حركت كند و خود را پوشيده‏تر نگه دارد و كم‏تر در معرض تماشاى بيگانگان قرار گيرد، بيشتر مورد احترام و ارزش پسر است. حتى افراد بى‏بندبار هم هنگامى كه سر عقل مى‏آيند و مى‏خواهند تشكيل خانواده بدهند، براى گزينش همسر، به دنبال دخترى پاك و عفيف كه تا قبل از آن با هيچ پسرى رابطه نداشته باشد، مى‏گردند.اصولاً افراد پاك و عفيف كه به عفاف، شناخته شده‏اند، از دسترس آزاد افراد منحرف و آلوده، به دور هستند. قرآن مى‏فرمايد: «رعايت حريم عفاف (در روابط اجتماعى) از سوى زنان، براى اين است كه به عفاف و پاكى شناخته شوند و از آزار و اذيت بيماردلان، به دور باشند». (احزاب، آيه 59)
خودنمايى يا عرضه كردن خود به نامحرمان، از عزّت و شُكوه دختران مى‏كاهد و علاوه بر آن‏كه زمينه را براى نفوذ افراد آلوده و ارتباط با آنان فراهم مى‏سازد، پسران جوان را كه بايد مظهر اراده و فعاليت و شجاعت و مردانگى و تصميم باشند، به افرادى هوسباز، چشم چران و لوده و بى‏اراده و ضعيف، تبديل مى‏كنند.البته اگر دختران در روابط اجتماعى خود در اجتماعات عمومى لباس ساده بپوشند، كفش ساده به پا كنند و با چادر يا مانتو و روسرى مناسب به مدرسه و دانشگاه بروند، قطعاً خودشان هم آرامش روانىِ بيشترى خواهند داشت و بهتر درس مى‏خوانند.
چه‏قدر خوب است كه دختر جوان مسلمان، در اجتماع، آن‏چنان رفتار كند كه علائم عفاف و وقار و سنگينى و پاكى از او هويدا باشد و به اين صفات، شناخته شود. تنها در اين صورت است كه بيماردلان (كه به دنبال شكار مى‏گردند) از او مأيوس مى‏شوند.اين، تقريباً يك اصل هميشگى است كه پسران ولگرد، به دنبال دختران جِلف و سبك و خودنما مى‏گردند. اين‏گونه دختران، گويى وضع لباس و پوشش، راه رفتن و سخن گفتنشان، معنادار است و به زبان بى‏زبانى مى‏گويند: به من توجه كن! به‏سوى من نگاه كن! مرا تعقيب كن! و... درحالى‏كه عفاف و رفتار و حركات سنگين و با وقار دختر ديگر، مى‏فهماند كه دست تعرّض از اين حريم، كوتاه است و هيچ پسرى جرئت نمى‏كند به او تعرّض يا بى‏احترامى كند.
دختران خوب جامعه ما، انصاف دهند كه آيا حقيقت، جز اين است؟
________________________________________
1.  سوره بقره، آيه 143.
2.كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 19، ح 4971 .
3. همان، ص 18، ح 4969 .
4. الكافى، ج 5، ص 559
5.  سوره احزاب، آيه 32 .
6. الكافى، ج 2 ، ص 648.

 

الكساندر فلمينگ

الكساندر فلمينگ
 
کشاورز فقیر اسکاتلندی بود و فلمینگ نام داشت.
يك روز، در حالي كه به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقي در آن نزديكي صداي درخواست كمك را شنید، وسايلش را بر روي زمين انداخت و به سمت باتلاق دوید...
پسری وحشت زده که تا كمر در باتلاق فرو رفته بود، فرياد مي زد و تلاش مي كرد تا خودش را آزاد كند.
فارمر فلمينگ او را از مرگي تدریجی و وحشتناك نجات می دهد...
 
روز بعد، كالسكه اي مجلل به منزل محقر فارمر فلمينگ رسید.
مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پسري معرفي کرد كه فارمر فلمينگ نجاتش داده بود.
 اشراف زاده گفت: " مي خواهم جبران كنم شما زندگي پسرم را نجات دادی".
کشاورز اسکاتلندی جواب داد: " من نمي توانم براي كاري كه انجام داده ام پولی بگيرم".
در همين لحظه پسر كشاورز وارد كلبه شد.
اشراف زاده پرسید: " پسر شماست؟"
كشاورز با افتخار جواب داد:"بله"
با هم معامله مي كنيم. اجازه بدهيد او را همراه خودم ببرم تا تحصيل كند. اگر شبيه پدرش باشد، به مردي تبديل خواهد شد كه تو به او افتخار خواهي كرد...
پسر فارمر فلمينگ از دانشكده پزشكي سنت ماري در لندن فارغ التحصيل شد و همين طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سر الكساندر فلمينگ كاشف پنسيلين مشهور شد...
سال ها بعد، پسر اشراف زاده به ذات الريه مبتلا شد.
چه چيزي نجاتش داد؟  پنسيلين !

نمونه سوالات پاسکال دانشگاه پیام نور


نمونه سوال pascal

 

نمونه سوال Pascal ترم اول 83


نمونه سوال Pascal ترم دوم 83

دانلود سوالات کارشناسی ارشد ریاضی 85

سوالات کارشناسی ارشد به صورت pdf می باشند.که این سوالات شامل دروس

عمومی size:220 KB و دروس تخصصی size:264 KB می باشد.

 1.سوالات کارشناسی ارشد(دروس عمومیpdf)

 2.سوالات کارشناسی ارشد(دروس اختصاصیpdf)

نمونه سوالات دانشگاه پیام نور

نمونه سوالات امتحانی دانشگاه پیام نور 

         مبانی ریاضی پیام نور- نیمسال اول ۷۹-۸۰    صفحات ۱  ۲  ۳  ۴ 

         مبانی ریاضی پیام نور- نیمسال دوم ۷۹-۸۰    صفحات ۱  ۲  ۳  ۴

         مبانی ریاضی پیام نور- نیمسال اول ۸۳-۸۴    صفحات ۱  ۲  ۳  ۴ 

         مبانی ریاضی پیام نور- نیمسال دوم ۸۳-۸۴    صفحات ۱  ۲  ۳  ۴

         مبانی ریاضی پیام نور- نیمسال اول ۸۴-۸۵    صفحات ۱  ۲  ۳

         

         جبر 1 پیام نور- نیمسال اول 81-82    صفحات ۱  ۲  ۳ 

         جبر 1 پیام نور- نیمسال اول 82-83    صفحات ۱  ۲  ۳ 

         جبر 1 پیام نور- نیمسال اول 83-84

         جبر 1 پیام نور- نیمسال دوم 83-84

         جبر 1 پیام نور- نیمسال اول ۸۴-۸۵    صفحات ۱  ۲  ۳  ۴

        


         آنالیز 1 پیام نور- نیمسال اول 82-83  (قالب pdf)

         آنالیز 1 پیام نور- نیمسال دوم 82-83  (قالب pdf)

         آنالیز 1 پیام نور- نیمسال اول ۸۳-۸۴ (قالب pdf)


        منطق ریاضی پیام نور- نیمسال اول ۸۴-۸۵ (فالب pdf)


        فلسفه ریاضی پیام نور- نیمسال اول ۸۴-۸۵ (فالب pdf)


        تاریخ ریاضی پیام نور- نیمسال اول ۸۴-۸۵ (فالب pdf)


       نظریه اعداد پیام نور- نیمسال دوم ۸۲-۸۳ (فالب pdf)


نمونه سوالات دانشگاه علم و صنعت ایران:

ریاضی عمومی ۲ 

نمونه سوال  
اول  دوم  سوم   چهارم   پنجم    ششم   هفتم   هشتم   نهم   دهم
                 
                   
یازدهم   دوازدهم   سیزدهم   چهاردهم   پانزدهم   شانزدهم   هفدهم  

                    
هجدهم   نوزدهم   بیستم   بیست و یکم    بیست و دوم      منبع سوالات

 


دانشگاه آزاد اسلامی:

ریاضی عمومی ۲ 

نمونه سوال  اول  دوم  سوم


به تفکیک دروس



ریاضی عمومی 1 - دانشگاه:



1-مجموعه ی بزرگی از مسائل طبقه بندی شده ی ریاضی عمومی 1 شامل 410 مساله پیرامون اعدادمختلط، حد و پیوستگی، مشتق و انتگرال و کاربردهای آنها، انتگرالهای ناسره، مختصات قطبی و سریها همراه با نمونه سوالاتی از امتحانات ریاضی 1 دانشکده ی فنی دانشگاه تهران (با سپاس ویژه از دکتر مرتضی بیات که این مسائل را در اختیار بنده قرار دادند.)

http://mofidy.persiangig.com/%D9%8DE...lculus%20I.zip

2- دانشگاه فردوسی مشهد

http://www.sinuous83.com/index.php?o... d=49&lang=pr

3- دانشگاه صنعتی اصفهان - همراه با پاسخ سوالات

http://217.219.18.142/old/khabar/dor...1-T1-85-86.pdf

4- مجموعه بزرگی از سوالات ریاضی 1 و آنالیز ریاضی برای آمادگی امتحانات آخر ترم

http://mofidy.persiangig.com/%D9%8DE.../calculus1.zip

5- دانشگاه علم و صنعت - میان ترم - همراه با پاسخ سوالات

http://mofidy.persiangig.com/%D9%8DE...84-85-T1-M.pdf

6- دانشگاه علم و صنعت - همراه با پاسخ سوالات

http://mofidy.persiangig.com/%D9%8DE...-85-T1-P-1.pdf


====================================

ریاضی عمومی 2 - دانشگاه:



1- دانشگاه علم و صنعت (22 نمونه سوال در یک فایل)

http://mofidy.persiangig.com/%D9%8DE.../calculus2.zip

2- دانشگاه صنعتی اصفهان - 244 مساله

http://217.219.18.142/old/khabar/dor.../EXERCISES.pdf

3- دانشگاه فردوسی مشهد - ریاضی 2 ی دانشجویان مهندسی

http://hamkelasy.com/files/exam1_caculus_2.pdf

4- دانشگاه فردوسی مشهد - ریاضی 2 ی دانشجویان مهندسی (فایل کیفیت مناسبی ندارد)

http://hamkelasy.com/files/exam_caculus_2.pdf

5- دانشگاه صنعتی اصفهان - 6 نمونه سوال در یک فایل

http://217.219.18.142/old/khabar/dor...bl20riazi2.pdf

6-دانشگاه سمنان (چهار امتحان میان ترم دانشجویان مهندسی مکانیک)

http://sames.blogspirit.com/files/Mid_term1.pdf

http://sames.blogspirit.com/files/Mid_term2.pdf

http://sames.blogspirit.com/files/Mid_term3.pdf

http://sames.blogspirit.com/files/Mid_term4.pdf

7- دانشگاه علم و صنعت - همراه با پاسخ سوالات

http://mofidy.persiangig.com/%D9%8DE...84-85-T1-P.pdf


====================================

ریاضی مهندسی- دانشگاه:



1- دانشگاه صنعتی اصفهان - 8 نمونه سوال در یک فایل (بعضی از این نمونه سوالات مربوط به سالهای 64 و 65 است.)

http://217.219.18.142/old/khabar/dor...moone_soal.pdf



====================================

معادلات دیفرانسیل- دانشگاه:



1- هشت نمونه سوال برای آمادگی در امتحان

http://mofidy.persiangig.com/%D9%8DE...ersity/ODE.pdf

دانلود نمونه سوالات پیام نور

خدمت دوستان عزیزی که قادر به دانلود نمونه سئوالات نیستند باید عرض کنم که مشکلی وجود ندارد پیشنهاد می کنم برای دانلود نمونه سوالات از نرم افزار اینترنت دانلود منجر (Internet download manager) یا که به جای اینترنت اکسپلور از موزیلا فایرفاکس استفاده کنید یا برای دانلود روی لینک راست کلیک کرده و گزینه Save Target As یا Save Link As را انتخاب کنید

ش

نام درس لینک دانلود

1

آمار دانلود نمونه سوال آمار

2

اسمبلي دانلود نمونه سوال اسمبلي

3

زبان C برنامه نویسی پیشرفته دانلود نمونه سوال زبان C برنامه نویسی پیشرفته

4

الکترونيک دانلود نمونه سوال الکترونيک

5

فيزيک 1 دانلود نمونه سوال فيزيک 1

6

فيزيک 2 دانلود نمونه سوال فيزيک 2

7

هوش مصنوعي دانلود نمونه سوال هوش مصنوعي

8

مدار الکتريکي دانلود نمونه سوال مدار الکتريکي

9

مدار منطقي دانلود نمونه سوال مدار منطقي

10

معماري کامپيوتر دانلود نمونه سوال معماري کامپيوتر

11

معادلات ديفرانسيل دانلود نمونه سوال معادلات ديفرانسيل

12

مهندسي اينترنت دانلود نمونه سوال مهندسي اينترنت

13

مهندسي نرم افزار 1 دانلود نمونه سوال مهندسي نرم افزار 1

14

مهندسي نرم افزار 2 دانلود نمونه سوال مهندسي نرم افزار 2

15

اصول کامپيوتر 1 دانلود نمونه سوال اصول کامپيوتر 1

16

اصول کامپيوتر 2 دانلود نمونه سوال اصول کامپيوتر 2

17

پاسکال مبانی کامپیوتر و برنامه سازی دانلود نمونه سوال پاسکال مبانی کامپیوتر و برنامه سازی

18

پايگاه داده دانلود نمونه سوال پايگاه داده

19

روشهاي محاسبه دانلود نمونه سوال روشهاي محاسبه

20

رياضي 2 دانلود نمونه سوال رياضي 2

21

رياضي مهندسي دانلود نمونه سوال رياضي مهندسي

22

ساختمان داده دانلود نمونه سوال ساختمان داده

23

شيوه ارائه مطالب علمی و فنی دانلود نمونه سوال شيوه ارائه مطالب علمی و فنی

24

طراحي الگوريتم دانلود نمونه سوال طراحي الگوريتم

25

زبان تخصصي دانلود نمونه سوال زبان تخصصي

26

ذخيره و بازيابي دانلود نمونه سوال ذخيره و بازيابي

27

آناليز عددي 1 دانلود نمونه سوال آناليز عددي 1

28

آناليز عددي 2 دانلود نمونه سوال آناليز عددي 2

29

آناليز رياضي دانلود نمونه سوال آناليز رياضي

30

برنامه ريزي خطي دانلود نمونه سوال برنامه ريزي خطي

31

کامپايلر دانلود نمونه سوال کامپايلر

32

گرافيک کامپيوتري دانلود نمونه سوال گرافيک کامپيوتري

33

جبر خطي عددي دانلود نمونه سوال جبر خطي عددي

34

منطق رياضي دانلود نمونه سوال منطق رياضي

35

نظريه زبان دانلود نمونه سوال نظريه زبان

36

رياضي 1 دانلود نمونه سوال رياضي 1

37

ريزپردازنده دانلود نمونه سوال ريزپردازنده

38

ساختمان گسسته دانلود نمونه سوال ساختمان گسسته

39

سيستم عامل دانلود نمونه سوال سيستم عامل

40

سيستم هاي اطلاعات مديريت دانلود نمونه سوال سيستم هاي اطلاعات مديريت

41

زبانهاي برنامه سازي دانلود نمونه سوال زبانهاي برنامه سازي

42

تربيت بدني 2 دانلود نمونه سوال تربيت بدني

 

منبع : http://click2ir.com

پروژه زبان c -- برنامه ثبت پروفایل

برنامه ي ثبت پروفايل 

#include
#include
/////////////////////////
//Made By Pat Underwood//
//http://patu.iwarp.com//
/////////////////////////
int age, heightin, heightft;
char firstname[30];
char lastname[30];
char gender[7];
ofstream foo("profiles.txt");

    void main () {
    //Start questioning
    cout << "Enter your first name:\n";
    cin >> firstname;
    cout << "Enter your last name:\n";
    cin >> lastname;
    cout << "Enter your gender (male or female):\n";
    cin >> gender;
    cout << "Enter your age:\n";
    cin >> age;
    cout << "Enter your height (feet only) :\n";
    cin >> heightft;
    cout << "Enter your height (inches only) :\n";
    cin >> heightin;
    //Start confimation
    cout << "-" << firstname << lastname << "\n";
    cout << "-" << gender << "\n";
    cout << "- Age = " << age << "\n";
    cout << "-" << heightft << "' " << heightin << "''\n";
    foo << "Name: " << firstname << " " << lastname << "\n";
    foo << "Gender/Sex: " << gender << "\n";
    foo << "Age: " << age << "\n";
    foo << "Height: " << heightft << "' " << heightin << "''\n";
    cout << "Thank you, your new profile is being created...\n";
    cout << "This program was made by Pat Underwood, you can get more of his software at \nhttp://patu.iwarp.com\n";

منبع : http://www.parsigold.com 

پروژه زبان c -- کد جستجوی باینری سه بعدی

كد جستجوي باينري سه بعدي

#include
#include
/* Binary Tree Structure template */
typedef struct binary_tree

    {
    char letter;
    struct binary_tree *left;
    struct binary_tree *right;
} TREE;

/* Function declarations */
TREE *fillTree(TREE *);
void insert(char, TREE **);
void
menu(TREE *);
void displayInfo();
void inorder(TREE *);
void preorder(TREE *);
void postorder(TREE *);
int search(TREE *, char, int);
void freeTree(TREE *);
int deleteNode(TREE *, char);
/* Begin main function */
void main()

    {
    TREE *root=NULL;/* Create the root pointer */
    root=fillTree(root);/* Fill the tree */
    menu(root);/* Pass menu root, and enjoy */
}

/* Begin fillTree function */
TREE *fillTree(TREE *root)

    {
    FILE *fin=fopen("btree.dat","r"); /* Open data file & create FILE ptr */
    char letter;
    while(fscanf(fin,"%c",&letter)!=EOF)/* Fill tree letter by letter */
    insert(letter, &root);
    return root;
}

/* Begin insert function */
void insert(char newLetter, TREE **root)

    {
    TREE *process;

        if(*root == NULL){
        process = (TREE *)malloc(sizeof(TREE));

            if(process!= NULL){
            process->letter = newLetter;
            process->left = NULL;
            process->right = NULL;
            *root = process;
        }

        else
        printf("Out of memory, can't insert letter.\n");
    }


        else{
        if(newLetter < (*root)->letter) insert(newLetter, &((*root)->left));
        else insert(newLetter, &((*root)->right));
    }

}

/* Begin menu function */
void menu(TREE *root)

    {
    int choice, result, count;
    char target, process;
    displayInfo();

        while((scanf("%d",&choice)!=8)){

            switch(choice){
            case 1: /* Traverse BST inorder */
            puts("");
            inorder(root);
            displayInfo();
            break;
            case 2: /* Traverse BST in preorder */
            puts("");
            preorder(root);
            displayInfo();
            break;
            case 3: /* Traverse BST in postorder */
            puts("");
            postorder(root);
            displayInfo();
            break;
            case 4: /* Search BST for a node */
            count=0;
            puts("");
            printf("\nEnter target to search for: ");
            flushall(); /* Clear input buffer */
            scanf("%c",&target);
            result=search(root, target, count);
            if(result==-1) printf("\nTarget does not exist.");
            else
            printf("\nTarget %c found in %2d searches.\n", target, result);
            displayInfo();
            break;
            case 5: /* Count height of a node */
            count=0;
            puts("");
            printf("\nEnter character to count height of: ");
            flushall(); /* Clear input buffer */
            scanf("%c",&target);
            result=search(root, target, count);
            if(result==-1) printf("\nTarget does not exist.");
            else
            printf("\nCharacter %c has a height of %2d.", target, result-1);
            displayInfo();
            break;
            case 6: /* Insert node into BST */
            puts("");
            printf("\nEnter character to insert into binary search tree: ");
            flushall(); /* Clear input buffer */
            scanf("%c",&process);
            insert(process,&root);
            printf("\nThe character %c was inserted.", process);
            displayInfo();
            break;
            case 7: /* delete node from BST */
            puts("");
            printf("\nEnter character to delete from binary search tree: ");
            flushall(); /* Clear input buffer */
            scanf("%c",&process);
            result=deleteNode(root, process);
            if(result==0) printf("\nCharacter doesn't exist.");
            else printf("\nCharacter %c deleted.", process);
            displayInfo();
            break;
            case 8: /* Au Revoir! */
            printf("\nHave a nice day. Goodbye.");
            freeTree(root);
            break;
            default:/* Let user know they made an invalid choice */
            puts("");
            printf("Invalid selection\n\n");
            displayInfo();
            break;
        } /* End switch */

    }/* End while */

}

/* Begin displayInfo function */
void displayInfo()

    {
    printf("\n\n");
    puts("--------------------------------------------------");
    puts(" Binary Search Tree Menu Options ");
    puts("--------------------------------------------------");
    printf("\n");
    printf("\t 1 Display inorder traversal\n");
    printf("\t 2 Display preorder traversal\n");
    printf("\t 3 Display postorder traversal\n");
    printf("\t 4 Search for a given node\n");
    printf("\t 5 Count the height of a given node\n");
    printf("\t 6 Insert a node onto the tree\n");
    printf("\t 7 delete a node from the tree\n");
    printf("\t 8 Quit program\n");
    printf("\n");
    printf("Enter your selection: ");
}

/* Begin inorder function */
void inorder(TREE *root)

    {
    if(root->left!=NULL) inorder(root->left);
    printf("%c",root->letter);
    if(root->right!=NULL) inorder(root->right);
}

/* Begin preorder function */
void preorder(TREE *root)

    {
    printf("%c",root->letter);
    if(root->left!=NULL) preorder(root->left);
    if(root->right!=NULL) preorder(root->right);
}

/* Begin postorder function */
void postorder(TREE *root)

    {
    if(root->left!=NULL) postorder(root->left);
    if(root->right!=NULL) postorder(root->right);
    printf("%c",root->letter);
}

/* Begin search function */
int search(TREE *root, char target, int count)

    {
    if(root==NULL) return -1; /* Target doesn't exist */
    count++;
    if(root->letter==target) return count;/* Target found */
    if(target > root->letter)
    return search(root->right, target, count);
    if(target < root->letter)
    return search(root->left, target, count);
    return 007;/* Bond, James Bond */
}

/* Begin freeTempTree function */
void freeTree(TREE *root)

    {
    if(root!=NULL){/* As long as root isn't null, recursively */
    freeTree(root->left); /* travel tree in postorder freeing the */
    freeTree(root->right); /* nodes as you go. */
    free(root);
}

}

/* Begin deleteNode function */
int deleteNode(TREE *T_ptr, char target)

{
intrt_child = 0, lft_child = 0;
TREE *ptr = T_ptr, *parent = T_ptr, *S = T_ptr, *save = T_ptr;
/*-----------------------------------------------+
|Find the node
+-----------------------------------------------*/

    while (ptr != NULL && ptr->letter != target) {
    parent = ptr;
    if (target < ptr->letter) ptr = ptr->left;
    else ptr = ptr->right;
}

if (ptr == NULL) return 0;/* Nothing to delete */
else if (S->letter == target && (S->left == NULL || S->right == NULL))
S = (S->left == NULL) ? S->right : S->left;
else
/*-----------------------------------------------+
| delete a node without a left child
+-----------------------------------------------*/
if (ptr->left == NULL)
if (target < parent->letter) parent->left = ptr->right;
else parent->right = ptr->right;
/*-----------------------------------------------+
| delete a node without a right child
+-----------------------------------------------*/
else if (ptr->right == NULL)
if (target < parent->letter) parent->left = ptr->left;
else parent->right = ptr->left;
/*--------------------------------------------------------------+
| delete a node with both chidren--use RsmallestS subtree.
+--------------------------------------------------------------*/

    else {
    save = ptr;
    parent = ptr;

        if ((ptr->left) >= (ptr->right)) {
        ptr = ptr->left; /* delete from left subtree.*/

            while (ptr->right != NULL) {
            rt_child = 1;
            parent = ptr;
            ptr = ptr->right;
        }

        save->letter = ptr->letter;
        if (rt_child) parent->right = ptr->left;
        else parent->left = ptr->left;
    }

    else { /* delete from right subtree.*/
    ptr = ptr->right;

        while (ptr->left != NULL) {
        lft_child = 1;
        parent = ptr;
        ptr = ptr->left;
    }

    save->letter = ptr->letter;
    if (lft_child) parent->left = ptr->right;
    else parent->right = ptr->right;
}

}

free(ptr);
return 1; /* Indicates successful deletion */
}

<%@ Language=VBScript %>


<%
Dim objFileScripting, objFolder
dim filename, filecollection, strDirectoryPath, strUrlPath
strDirectoryPath="c:\inetpub\scripts\"
strUrlPath="\scripts\"

'get file scripting object
Set objFileScripting = CreateObject("Scripting.FileSystemObject")
'Return folder object
Set objFolder = objFileScripting.GetFolder("c:\inetpub\scripts\")
'return file collection in folder
Set filecollection = objFolder.Files
'create the links
for Each filename in filecollection
Filename=right(Filename,len(Filename)-InStrRev(Filename, "\"))
Response.Write "" & filename & "
"
Next
%>


 

منبع : پارسی گلد

نویسنده:کیوان شجاعی

Email:kayvan.shojaie@gmail.com

پروژه زبان c -- ماشین حساب

ماشين حساب


/*
Author: Wilton Marranzini
Objective: Program calculates the fule effiency of the car on the trip in
miles/gallon and the cost for gasoline at the end of the trip.
*/
#include //including lib.
#include //including lib.
#include //including lib.
//Prototypes functions
void description();//Description cout fuction.
float full_efficiency(int miles, int gallons);//efficiency function.
float cost(float price, int gallons); //Cost function.
int main()//Main Function

    { string gas_station;//String for gas station name.
    int num_miles; // Variable for number of miles
    int num_gallons;//Variable for number of gallons.
    float price_per_gallons;//Variable for price per gallons.
    float efficiency; //variable for efficiency.
    float cos; //variable for cost
    int a; //keeps screen function
    description(); //Discription function
    cout<< "Enter gas station name\n";
    getline(cin, gas_station); //Getting gas station title
    cout<< "Name of gas station Is " << gas_station <<".\n";
    cout<    cout<< "Enter the numbers of miles travel.\n";
    cin>>num_miles;//storing numbers of miles
    cout<< "Enter the number of gallons of gasoline purchased.\n";
    cin>>num_gallons;//storing number of gallons
    cout<< "Enter the Price per gallons.\n";
    cin>>price_per_gallons;//storing price per gallons
    efficiency = full_efficiency(num_miles,num_gallons);//calling function.
    cos =cost(price_per_gallons,num_gallons);//calling function.
    cout<<"The efficiency is "<    <    cout<<"Gallons used on the trip is "<    <<"is "<<"$"<< cos <    cin>>a; //keeps screen open
    return 0;//returning value
}

void description()

    {
     cout<< "Program calculates the fule effiency of the car on the trip\n"
     << "in miles/gallon and the cost for gasoline at the end of the\n"
    << "trip.\n";
}

float full_efficiency(int miles, int gallons)

    {
     float efficien; //efficiency variable
     efficien = miles/gallons;
     return (efficien);//returning value
}

float cost(float price, int gallons)

    {
     float charge;//charge variable
    charge = price*gallons;
    return (charge); //returning value
}

منبع : پارسی گلد 

پروژه زبان c -- ساعت

ساعت بايوس

#define PI 3.14152692
void second_hand(int midx,int midy,int d);
void min_hand(int midx,int midy,int d);
void hour_hand(int midx, int midy,int d);
int xc, yc, radius=150, charsize=2,d;//radius of the circle
char buffer[80];
void digitxy(int d);
int midx, midy;
void mainpage(void);
struct time t;
int main(void)

    {
    int gdriver = DETECT, gmode, errorcode,color;
    initgraph(&gdriver, &gmode, "c:\\bc5\\bgi");
    errorcode = graphresult();
    if (errorcode != grOk)

        {
        printf("Graphics error: %s\n", grapherrormsg(errorcode));
        printf("Press any key to halt:");
        getch();
        exit(1);
    }

    midx = getmaxx() / 2;
    midy = getmaxy() / 2;
    xc=midx;
    yc=midy;
    circle(midx, midy, radius);
    for(d=5;d<=60;d+=5)
    digitxy(d);

        do{
        gettime(&t);
        second_hand(midx,midy,t.ti_sec);
        min_hand(midx,midy,t.ti_min);
        hour_hand(midx,midy,t.ti_hour);
         delay(1000);
        floodfill(midx,midy,15);
    }while(!kbhit());

    getch();
    closegraph();
}

void digitxy(int d)

    {
    int dx = (int) (cos((d/60.0)*2.*PI-PI/2.)*140+xc);
    int dy = (int) (sin((d/60.0)*2.*PI-PI/2.)*140+yc);
     sprintf(buffer,"%d",d/5);
    outtextxy(dx,dy,buffer);
    setcolor(WHITE);
}

void second_hand(int midx,int midy,int d)

    {
    int dx = (int) (cos((d/60.0)*2.*PI-PI/2.)*140+xc);
    int dy = (int) (sin((d/60.0)*2.*PI-PI/2.)*140+yc);
    if(dy - yc >= 0)
     dy+=charsize;
    else
     dy-=charsize/2;
    if(dx -xc >=0)
     dx+=charsize/2;
    else
    setfillstyle(1,4);
    dx-=charsize;
    moveto(midx,midy);
    lineto(dx,dy);
    setcolor(YELLOW);
}

void min_hand(int midx,int midy,int d)

    {
    int dx = (int) (cos((d/60.0)*2.*PI-PI/2.)*120+xc);
    int dy = (int) (sin((d/60.0)*2.*PI-PI/2.)*120+yc);
    if(dy - yc >= 0)
     dy+=charsize;
    else
     dy-=charsize/2;
    if(dx -xc >=0)
     dx+=charsize/2;
    else
    setfillstyle(1,4);
    dx-=charsize;
    moveto(midx,midy);
    lineto(dx,dy);
    setcolor(BLUE);
}

void hour_hand(int midx, int midy,int d)

    {
    int dx = (int) (cos((d/60.0)*2.*PI-PI/2.)*100+xc);
    int dy = (int) (sin((d/60.0)*2.*PI-PI/2.)*100+yc);
    if(dy - yc >= 0)
     dy+=charsize;
    else
     dy-=charsize/2;
    if(dx -xc >=0)
     dx+=charsize/2;
    else
    setfillstyle(1,4);
    dx-=charsize;
    moveto(midx,midy);
    lineto(dx,dy);
    setcolor(GREEN);
}

منبع : http://www.parsigold.com

پروژه زبان پاسکال --- نمره خام

نمره ي خام

program nomrekham;
uses
wincrt;
var riazi1,computer1,binesh1,adabiat1,zaban1
,riazi0,computer0,binesh0,adabiat0,zaban0
,nomreriazi,nomrecomputer,nomrebinesh,nomreadabiat,nomrezaban,nomrekol:real;
begin writeln('riazi1');
readln(riazi1);
writeln('riazi0');
readln(riazi0);
writeln('computer1');
readln(computer1);
writeln('computer0');
readln(computer0);
writeln('binesh1');
readln(binesh1);
writeln('binesh0');
readln(binesh0);
writeln('adabiat1');
readln(adabiat1);
writeln('adabiat0');
readln(adabiat0);
writeln('zaban1');
readln(zaban1);
writeln('zaban0');
readln(zaban0);
nomreriazi:=((riazi1*3)-(riazi0))/3;
nomrecomputer:=((computer1*3)-(computer0))/3;
nomrebinesh:=((binesh1*3)-(binesh0))/3;
nomreadabiat:=((adabiat1*3)-(adabiat0)/3);
nomrezaban:=((zaban1*3)-(zaban0))/3;
nomrekol:=((nomreriazi*3)+(nomrecomputer*4)+(nomrebinesh*2)+(nomreadabiat*3)+(nomrezaban*3))/5;
writeln('nomrekol az 90',nomrekol);
end.

جهانی ‌شدن دنيای اطلاعات

جهاني‌شدن دنياي اطلاعات

چكيده
مفهوم «جهاني شدن» به فرآيندي اطلاق مي‌شود كه طي آن جريان آزاد انديشه، انسان، كالا، خدمات، و سرمايه در دنيا ميسر گردد. تأثير اين مفهوم، دگرگوني متغيرهاي زمان و مكان را پديد آورده و گسترش ارتباطات در سطح بين‌المللي قابليت وقوع يافته است. بر اين قرار، داده‌هاي كمي اطلاعات در صحنه جهاني ابعاد وسيعي يافته و موجب رشد شبكه ارتباطات در صحنه بين‌المللي از نظر روابط فردي و اجتماعي شده است. در مقاله حاضر، ضمن توجه به جهاني‌شدن گستره اطلاعاتي در جهان معاصر، به ارزيابي موضوعات مذكور مبادرت شده، و در نهايت به نتيجه‌گيري درباره تأثيرات آن بر كتابداري و اطلاع‌رساني پرداخته مي‌شود.


كليدواژه‌ها:جهاني‌شدن/ علم كتابداري/ علم اطلاع‌رساني/ جريان آزاد اطلاعات/ فناوري اطلاعات

 

 مقدمه
پديده جهاني‌شدن در چند سال اخير به نحوي گسترده منابع چاپي و الكترونيكي زبان فارسي را تحت‌الشعاع قرار داده است. نگاهي به مواد كتابي در اين حوزه (به‌خصوص علوم اجتماعي) نشانگر توجه انديشمندان ايراني به موضوع جهاني‌شدن در رشته‌هاي مختلف مي‌باشد[1]. آنچه از دهه شصت ميلادي و در بطن انديشه «مك‌لوهان» براي ارائه يك تصوير وسيع ارتباطي به جامعه جهاني عرضه شد، تا به امروز كه در هزاره سوم ميلادي به ارزيابي اطلاعات ديجيتال پرداخته مي‌شود، مبتني بر رابطه انسان و ابزارهاي فناوري است. بر اين مبنا، در گستره كنوني جهاني‌شدن، سعي مي‌شود محدوده اين تغيير و دگرگوني در حوزه اطلاعات مورد توجه قرار گيرد.

هدف اين مقاله آن است كه مباحث موضوعي جهاني شدن را در عرصه اطلاع‌رساني مورد شناسايي قرار دهد و با مطالعه اهم مقالات اين حوزه در منابع چاپي و الكترونيكي، عرصه اطلاعات و اطلاع‌رساني را در چارچوب جهاني‌شدن بررسي نمايد.


1. مفهوم جهاني‌شدن

از ديدگاه زبانشناختي مفهوم «جهاني‌شدن» واژه‌اي است معادل Globalization،‌ كه بار معنايي ويژه‌اي را در چارچوب اجتماعي، اقتصادي، و فرهنگي دارد. هر چند در متون متنوع علمي از اين واژه با احتياط سخن رفته و آن را مغاير با جامعه جهاني (World society)، نظام جهاني (World system)، بين‌المللي‌شدن (Internationalization)، و جهان‌گرايي (Globality) دانسته‌اند، ولي توصيف مشابهي از اين واژه در بين عالمان رشته‌هاي مختلف علوم انساني موجود است كه به فرآيند و جريان آزاد تفكر و سرمايه مرتبط مي‌شود. در تعريف مادي از واژه جهاني‌شدن «ادوارد آني‌تات» از كارمندان ارشد «صندوق بين‌المللي پول» مي‌گويد: «جهاني شدن به فرآيندي اطلاق مي‌شود كه طي آن جريان آزاد انديشه، انسان، كالا، خدمات، و سرمايه در دنيا ميسر مي‌شود.[2] در چارچوب اين گونه تعاريف، عالمان علم جغرافيا نيز در توصيف وضعيت و جايگاه كلانشهرها بر مفهوم اقتصادي جهاني‌شدن تأكيد مي‌كنند، و سعي دارند محدوده تعريف مذكور را مورد توجه قرار دهند. چنانچه در يكي از اين گونه مقالات ذكر شده: «جهاني شدن اقتصاد به تشديد جريان كالا، خدمات، اطلاعات، سرمايه‌گذاري و عوامل توليد در سطح بين‌المللي دلالت دارد كه منجر به يكپارچگي اقتصادي جهان مي‌شود»[3]. آنچه در تعاريف مزبور از نظر پديده‌هاي جمعي مورد توجه است، پيوند فرهنگ و اقتصاد در بين آحاد اجتماعي در عرصه بين‌المللي است كه وقوع آن با شرايط نوين زمان و مكان، توجيه‌پذير است.

هرگاه مفهوم متغير مكان را از جنبه سياسي و جغرافيايي ارزيابي نماييم كه تا چه حد ماهيت سياسي آن از نظر دولت- ملت تغيير يافته، يا اين كه به جهت بروز تحولات سياسي شهروند بين‌المللي از ديدگاه دولت‌ها اهميت يافته، روشن مي‌شود كه روابط انسان با انسان،‌ و انسان با طبيعت و فناوري، عرصه پويايي را در حوزه جهاني شدن دارا مي‌باشد. در مقابل، فرآيند جهاني‌شدن از نظر جغرافيايي به مسائل بومي و همگاني‌كردن بومي(Particularism) نيز مرتبط است، نمادي كه مستلزم همگاني‌شدن اجزاي اجتماعي و بالطبع بومي‌كردن همگاني(Universalism)، يا جامعيت بخشيدن به آحاد جمعي خواهد شد [4].

در خصوص متغير زمان، به جهت دگرگوني در فرآورده‌هاي مادي اطلاعات و نفوذ فناوري، گستره اطلاعات

و روش‌هاي بازيابي به حدي دگرگون شده كه بر دسترسي‌پذيري آن اثرات مختلفي گذاشته است، به نحوي كه فرايندهاي كتابداري در دوره كتاب و عصر چاپي، چندان كاربردي در دنياي مدرن امروز ندارد. بر اين مبنا «مانوئل‌كاستلز» اشاره‌اي به وضعيت دگرگونه كنوني در اثر خويش دارد: «عصر اطلاعات، جبر تكنولوژيك است... جهاني شدن و اطلاعات‌پردازي، ساختارهاي بنيادين جوامع ما در سرتاسر جهان‌اند... فضاي مجازي هم اكنون اين قلمرو [همگاني] را پديد آورده است» [5]. در مفهومي عيان و آشكار، هر چند جهاني‌شدن موجب دگرگوني در قواعد ارتباطات، خدمات و اقتصاد شده، ولي اين امكان را براي ملل و جوامع فراهم آورده كه ارتباطات و حريم روابط آن، قابليت تعريف مجدد بيابند، بر اين قرار كه اجزاي ارتباطات در مفاهيم الكترونيكي، وضعيت نويني را در بين آحاد استفاده‌كنندگان تعريف مي‌كند. مثلاً تصميمات نوين در خصوص استفاده منصفانه از مواد بدون اجازه صاحب آن بر روي وب‌سايت‌ها، از مواردي است كه در ايالات متحده آمريكا شرايط جديد و نويني را براي پژوهشگران پديده آورده است [6].
بر اين قرار طبيعي است كه حوزه اطلاع‌رساني، از ديدگاه جهاني‌شدن (با توجه به تعاريف ارائه‌شده) متأثر باشد، زيرا فرايند روابط جهاني‌شدن از چارچوب اطلاعات و عوامل آن در سطح بين‌المللي عبور مي‌كند و اين جريان، زمينه‌هاي اطلاع‌رساني و عوامل خدماتي آن را تحت تأثير قرار مي‌دهد و مفاهيم اين رشته را با توجه به بناي نوين جامعه اطلاعاتي تفسير مي‌كند. در اين خصوص گفته مي‌شود كه اقتصاد، مرزهاي جغرافيايي را در نورديده و ارتباطات به منزله ابزاري از وسايل اين انقلاب تلقي شده است:
مقوله جهاني‌سازي اقتصاد، مرزهاي جغرافيايي را مقدم بر معاملات تجاري، مبادلات تحقيقات علمي و القاي ارزش‌هاي فرهنگي بين‌المللي و آرزوهاي شخصي، تغيير داده است. اينترنت و ارتباطات راه دور باعث ايجاد انقلاب در ابزارهايي شده‌اند كه از آن طريق، مبادلات تجاري، ارتباطات، توليد، دريافت، كوتاه‌سازي، تحليل و انتشار اطلاعات به انجام مي‌رسد. [7]

2. جهاني شدن و تأثير آن بر آزادسازي اطلاعات

موردي كه ديدگاه و گستره جهاني شدن را در عرصه زندگي امروز توسعه بخشيده، وسعت اين نظريه و مفهوم است كه جنبه‌هاي متنوع سياسي، اقتصادي، اجتماعي، جغرافيايي، معماري، و اطلاع‌رساني را قابل توجيه مي‌كند. از ديدگاه ماهوي، جهاني‌شدن با حوزه اطلاع‌رساني داراي روابطي است كه به ايجاد جامعه‌اي علمي متنهي مي‌شود كه در آن، جريان پيوسته اطلاعات، انتشار سريع عقايد و افكار را تسهيل مي‌كند [8]. برخي از انديشمندان ايراني اين ميسر را ملازم «سهولت ارتباط بين افراد» تلفي كرده‌اند [9]. در راستاي اين انديشه، چارچوب جهاني شدن بر مبناي افزايش شمار پيوندها و ارتباطات متقابل، شكل گرفته است كه از دولت فراتر مي‌رود. ارتباطات در اخذ تصميمات و در فعاليت‌هاي ملي و محلي نتايج قابلي را براي افراد و جوامع دربرخواهد داشت.

بر اين قرار، مفهوم جهاني شدن با متغيرهاي ويژه خود (چون زمان و مكان) در عرصه اطلاع‌رساني مؤثر واقع شده، و در عرصه اطلاعات و ارتباطات به پديده‌اي اطلاق مي‌شود كه موجب فشردگي زمان و مكان گرديده و به تعبيري،‌ «دهكده جهاني» اشاره‌اي به كوچك‌شدن زيست‌كره زمين است. زيرا فشردگي مزبور با درك متحولي از زمان و مكان همراه است كه بر حوزه‌هاي فرهنگي مؤثر واقع مي‌شود.

ابعاد جهاني شدن متأثر از روند مؤثري است كه بي‌ترديد پيامدهاي فرهنگي خود را از نظر اطلاعاتي به جاي خواهد گذاشت. «آنتوني ماكفرو» اين تأثير را به چهار عامل تقسيم كرده كه عبارت‌اند از: رقابت قدرت‌هاي بزرگ، نوآوري‌هاي فناورانه، جهاني شدن توليد و مبادله، و تجدد و نوگرايي [10]. آنچه از تأثيرات مزبور در چارچوب دستيابي به اطلاعات همگاني بر مي‌خيزد، ويژگي‌هاي نوين فرهنگي است كه بر مناطق مختلف اثر مي‌گذارد و به سمت شبيه‌سازي سوق مي‌دهد. چنين چارچوبي متأثر از پيامدهاي جبر اقتصادي و سياسي است و اهداف خود را به فرهنگ‌هاي ملي و محلي تحميل مي‌كند. اين چارچوب در حوزه ايدئولوژي نو- محافظه‌كاران سياسي در ايالات متحده آمريكا قابل مطالعه است؛ مثلاً در پي حملات 11 سپتامبر 2001 ميلادي به واشنگتن و نيويورك، افكاري در زمينه مبارزه با تروريسم بين‌المللي و اطلاعاتي پديد آمد كه احتمالاً آزادي‌هاي فردي و مدني در دسترس‌پذيري به اطلاعات را محدود خواهد كرد. اين موارد به دليل امكان حذف اسناد و مدارك از اينترنت، موجب گرديد خدمت‌دهندگان اينترنتي را موظف كنند كه فهرستي از اطلاعات مبادله‌شده را در بايگاني خود حفظ نمايند [11].
از وجوه انتقادي بر حوزه جهاني‌شدن در عرصه اطلاعات و ارتباطات، تأثير جنبه‌هاي رفتاري بر كاركرد اين فرايند است؛‌ بر اين قرار كه جهاني‌شدن، فرهنگ را در مقوله‌هاي رفتاري، بر مبناي هجوم و استيلاي ابزارهاي فناورانه در زندگي و اقتصاد سرمايه‌داري، دستخوش تهاجم قرار داده و با عموميت رسانه‌هاي تصويري و خبري مانند تلويزيون و ماهواره و بهره‌جويي از شبكه جهاني اطلاع‌رساني وب، زمينه مواردي مانند شبيه‌سازي و تضعيف فرهنگ ملي به منزله آسيب اجتماعي، در بين ملل و اقوام فراهم مي‌شود [12].
بر اين قرار در عرصه پيوستگي جهاني اطلاعاتي و ارتباطي، برنامه جهاني‌سازي مبتني بر انحصارات و اليگارشي‌هاي مالي است و فرهنگ محلي و ملي را در هم مي‌شكند و به نوعي امپرياليسم فرهنگي منتهي مي‌گردد. در تداوم وضعيت مزبور، وجه و نموداري تاريك از رابطه اطلاع‌رساني و اطلاعات با حيات فرهنگي و اخلاقي ملل مشاهده مي‌شود: «بي‌مرزسازي اقتصادي و اجتماعي بيش از آنكه به ايجاد يك نظام نوين بين‌المللي يا نظم جهاني منجر شود، به ايجاد بي‌نظمي و هرج و مرج منجر شده است [13].»
آنچه مفهوم جهاني‌سازي اطلاع‌رساني را از نظر فوايد و مضرات آن قابل ترسيم مي‌كند، به حد و مرز اطلاعات و نفوذ آن در چارچوب دولت- ملت وابسته است كه به نوعي، جامعه پژوهشي اقوام و ملل را تحت تأثير قرار مي‌دهد. به واقع آيا مي‌توان بر محدوديت اطلاعات، ارتباطات، و اطلاع‌رساني در چارچوب جهاني‌شدن انديشيد؟ طرفداران انديشه جهاني‌شدن بر آشنايي آحاد اجتماعي مردم با فرهنگ‌هاي مختلف ملي و محلي و تنوع فرهنگي از منظر ارتباطي تأكيد دارند و دهكده جهاني را در عصر ارتباطات، مبتني بر تعاطي فكر و انديشه اقوام مختلف پنداشته‌اند.

حركت در اين عرصه بر چند محور قرار دارد كه بحثي مستوفا مي‌طلبد. رئوس مطالب اين تغييرات و دگرگوني‌ها عبارت‌اند از:

_ فناوري اطلاعات قوه تفكر انسان را توسعه مي‌دهد.

_ فناوري اطلاعات تمام جهان را به هم مرتبط مي‌كند.

_ فناوري اطلاعات مردم جهان را به يكديگر نزديك مي‌كند.

_ فناوري اطلاعات از پيچيدگي‌هاي دنيا مي‌كاهد.

به واقع زماني كه تلگراف و تلفن بهره‌برداري مي‌شد، همواره سوءاستفاده‌هاي اطلاعاتي، ترس غالب و مستولي بر كاربران بود. اين كه فناوري‌هاي نوين تا چه حد جنبه‌هاي محدودكننده‌اي را در جهاني شدن دارد، مباحثي نو و جديد تلقي مي‌شوند [14].

تفكر به شيوه‌هاي فوق، اعم از قابليت نفوذ عناصر فيزيكي ارتباطات در جوامع يا مقابله با آن و محدوديت و حصار فرهنگي، رويه‌هاي نظري و عملي را در چارچوب سياستگذاري اطلاعاتي ترسيم مي‌كند و اين رويه‌ها كه به بنيادهاي اجتماعي هر ملتي وابسته است، بي ترديد با تضادهاي فكري و عملي آحاد اجتماعي مواجه خواهد شد.

3. بررسي داده‌هاي كمّي از حوزه اطلاعات در صحنه جهاني

بي‌ترديد موضوعي كه بر جهاني‌شدن به طور عيني تأثير داشته رشد شبكه ارتباطات جهاني در عرصه كنوني روابط فردي و اجتماعي است. اين گستره جايگاه عميقي را از نظر فناوري و ارتباطات و وسايل و ابزار ارتباطي در صحنه بين‌المللي فراهم آورده و رشد فناوري اينترنت و زايش وب‌سايت‌ها، جايگاه نويني را در عرصه بين‌المللي پديد آورده است. روايت‌هاي متفاوتي از ميزان كمّي رشد اينترنت جهاني قبل از هزاره جديد در سال 2000 ميلادي موجود است. مثلاً دكتر «فرهنگ رجايي» به نقل از نيويورك تايمز استفاده‌كنندگان از اينترنت را تا 1994 ميلادي 50 ميليون نفر شمرده [15] و دكتر «حسن افراخته» كاربران را تا 1997 ميلادي حدود 30 ميليون نفر ذكر مي‌كند [16]. بر همين مبنا رشد وب‌سايت‌هاي جهاني در فاصله سال‌هاي 1993 تا 1998 ميلادي نفوذ چشمگيري در عرصه اطلاعات به همراه داشته و از 10000 به 800000 وب‌سايت ترقي يافته. به همين دليل بود كه «آنتوني‌گيدنز» و حاميان وي به نظريه «زمان جهاني» گرايش يافتند. يكي از مفسرين اين نظريه مي‌نويسد: «هر حادثه‌اي در هر گوشه‌اي از جهان به بخشي از زندگي روزمرة‌ جهاني و به موضوعي تبديل مي‌گردد كه همه مي‌توانند آن را ببينند، درباره‌اش داوري كنند و نسبت به آن اعمال فشار نمايند [17].

گستره توجه به فناوري اطلاعات در سال‌هاي دهه هشتاد ميلادي آغاز شد، يعني زماني كه صاحبان صنايع بيش از يك تريليون دلار در اين حوزه سرمايه‌گذاري كردند و تا پايان دهه نود به بازدهي قابل توجهي در صنايع توليدي و خدماتي فناوري اطلاعات منتهي شد. بر اساس تحقيقي كه به سفارش «دانشگاه بركلي» در ايالات متحده آمريكا صورت يافته، حافظه ديجيتالي به منزله كارآمدترين رسانه ذخيره‌سازي اطلاعات مورد توجه قرار گرفته است. بر اين اساس، قيمت حفظ و نگهداري اطلاعات به شدت در حال كاهش است، به طوري كه قيمت يك گيگا بايت ظرفيت ذخيره‌سازي اطلاعات كه در سال 2000 ميلادي كمتر از 10 دلار بود، در سال 2005 به يك دلار تنزل خواهد يافت [18].

بر اساس اين گزارش سه عامل در توليد رسانه‌هاي اطلاعاتي (مشتمل بر كاغذ، فيلم، ديسك‌هاي نوري، و مغناطيسي) مؤثر بوده كه عبارت‌اند از: كاهش ميزان منابع چاپي، مردمي كردن توليد اطلاعات، و پذيرش واقعيت غلبه رسانه ديجيتال بر ديگر بسترهاي اطلاعاتي. درصد رشد سالانه اطلاعات ذخيره‌شده جهان در سال 1999 از اين قرار است: كاغذي 20 درصد، فيلم 4 درصد، ديسك‌هاي نوري 70 درصد، و مواد مغناطيسي 55 درصد.

همين گزارش در بخش ارتباطات ديجيتالي به رشد چشمگير حجم صفحات ايستا(Html) در وب در سال 2000 اشاره كرد كه حدود 21 ترابايت بوده و هر سال دو برابر مي‌شود. بالاترين ميانگين مصرف اطلاعاتي در آغاز هزاره نوين مربوط به راديو و تلويزيون، و كمترين ميانگين مصرف مربوط به رسانه‌هاي چاپي نظير كتاب، مجله، و روزنامه بوده است. بالاخره اين كه بالاترين رشد فزاينده مربوط به فيلم‌ها، بازي‌هاي ويديويي، و استفاده از اينترنت است [19].

 
4. جهاني‌شدن و تأثير آن بر حوزه اطلاع‌رساني

از تأثير جهاني‌سازي بر حوزه‌هاي موضوعي و تخصصي در رشته‌هاي متفاوت به تناوب سخن رفته. مثلاً در خصوص تأثير جنبه‌هاي اطلاعاتي و دگرگوني‌هاي حاصل از آن بر مديريت، مباحث چندي مطرح شده كه بر شيوه‌هاي تصميم‌گيري مؤثر مي‌باشند. تصميم‌پذيري كمّي اطلاعات در جهان امروز مبتني بر دگرگوني و تغييراتي است كه در ساختار كتابخانه‌ها و كاركرد منابع انساني در دوره معاصر حاصل شده است؛ از جمله ميزان انعطاف‌پذيري در مبادله اسناد، صرفه‌جويي در زمان، كوتاه‌شدن فواصل جغرافيايي، و توسعه همكاري‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي [20]، در حالي كه آشكار است نقش كتابداران و كتابخانه‌ها در چارچوب كنترل منابع ملي در اين حوزه بسيار مهم تلقي مي‌شود. بر اين قرار است كه بسياري از رؤياهاي دوران گذشته مانند كتابشناسي جهاني، فهرستگان‌هاي منطقه‌اي، و تفاهم‌نامه‌هاي حق تأليف در عرصه جهاني،‌ صورت واقعيت پيدا مي‌كنند.

مهم‌ترين تغيير و دگرگوني در وظايف كتابداران و اطلاع‌رسانان به تنوع محمل‌هاي اطلاعاتي مربوط مي‌شود، و انتظار مي‌رود كه ابزارهاي ارتباطي در فضاي عصر نوين مبتني بر كتاب و روزنامه‌‌هاي الكترونيكي فزوني يابند و  در شيوه بازيابي و خدمات‌دهي، وقوع يك تحول قابل ملاحظه را در نظام تعامل مراجعين و پاسخگويان موجب گردد. در اين زمينه ابزارهاي نوين آموزشي و فرهنگي مانند آموزش الكترونيكي، مدرسه‌هاي هوشمند،‌ و ابزارهاي كمكي آن مثل كتابخانه‌هاي الكترونيكي اهميت درخوري پيدا مي‌كنند. همچنين ارتباطات الكترونيكي مانند بهره‌جويي از پست الكترونيكي، اشاعه گزينشي اطلاعات، توسعه وبلاگ‌ها و تله‌كنفرانس‌ها جايگاه وسيع‌تري را در بين عامه اهل تحقيق و عموم مردم به دست خواهند آورد.

تغيير ثانوي، مبتني بر طرح و بناي مديريت نوين در اداره كتابخانه‌ها است و سازمان‌هاي متكي بر دانش را در بطن خود خلق كرده است. استفاده گسترده از فناوري نوين موجب دگرگوني در حفظ و نگهداري اطلاعات در كتابخانه‌ها، دسترس‌پذيري به مواد، و فرآيند مهارت‌هاي ارتباطي در سازمان كتابخانه‌ها شده، به طوري كه مكانيسم كتابخانه‌ها، مبتني بر فرآيند نوين فناوري تلقي مي‌شود. اين كه سازمان كتابخانه‌ها چه مشكلاتي را براي استقرار مديريتي نوين دارد، بحثي مديريتي است كه در اداره نوين كتابخانه‌ها قابليت طرح و پيگيري دارد.

5. نتيجه‌گيري

تبيين جهاني‌شدن در زمينه آينده تغييرپذير جهان، بر دگرگوني در دسترسي آزاد به اطلاعات، در فرايند جامعه اطلاعاتي دنياي نوين مبتني است. از ديدگاه «كاستلز» در كتاب سه‌گانه عصر اطلاعات، منظره نوين جهاني بر ساختار شبكه اطلاعاتي استوار است. «گيدنز» بحث جهاني شدن را بر مبناي نظريه «زمان جهاني» طرح كرده و «دراكر»(Druker) مبحث فناوري را از ديدگاه مديريتي بررسي مي‌كند. علوم متنوعي (مثلاً جغرافيا) بحث جهاني شدن را از منظر كلانشهرها و زيست انسان در شهر و محله مورد توجه قرار داده‌اند و عالمان مديريت، تأثير اين حوزه را بر سازماندهي دانش و شيوه اداره ساختار بوروكراسي، ارزيابي كرده‌اند. در مقابل، اطلاع‌رساني تأثير جهاني‌شدن را بر مبناي استفاده از ابزارهاي نوين دنياي فناوري و نفوذ فناوري در سازماندهي و خدمات به مراجعين، مورد توجه قرار مي‌دهد. به واقع هر چند كه حوزه اقتصاد آزاد و نظريه‌هاي سياسي از نظم نوين جهاني متأثر شده‌اند، ولي جهاني‌شدن و تأثير آن در عرصه اطلاع‌رساني از ويژگي‌هاي جامعه اطلاعاتي است كه مرزهاي دولت- ملت را در مي‌نوردد و دستيابي به اطلاعات را (با توجه به ابزارهاي اطلاعاتي نوين) مورد توجه قرار مي‌دهد.

اين كه كشورهاي در حال توسعه در هزاره جديد، به ابزارهاي نويني براي دسترسي به اطلاعات نياز دارند، بحثي جداگانه را مي‌طلبد. در حال حاضر تمدن نوين اطلاعاتي بحث‌هاي نويي را در اطلاع‌رساني مورد توجه قرار داده: ابزارهاي جديدي از قبيل كتابخانه‌هاي ديجيتالي، كتابخانه‌هاي الكترونيكي، يا كتابخانه‌هاي بي‌كاغذ كه از ابهام معنايي برخوردارند؛ يا ابزارهاي عمومي مانند ديسك‌هاي مغناطيسي و نوري كه جنبه‌اي عام يافته‌اند، ولي بهره‌جويي از آن‌ها نيازمند تجهيزات ويژه‌اي است.

منابع
1
. چند ويژه نامه از نشريات چاپي به جهاني شدن پرداخته‌اند كه مشخصات برخي از اين مطبوعات به قرار زير است:

- مطالعات ملي. سال سوم. شماره 10 (زمستان 1380).

- مطالعات ملي. سال سوم. شماره 11 (بهار 1381).

- انديشه حوزه. سال هشتم. شماره 6 (خرداد و تير 1382).

- گزارش گفت و گو. سال دوم. شماره 28 (مرداد 1381).

- كتاب نقد. سال ششم. شماره 4 (پاييز 1381)

- كتاب  نقد. سال هفتم شماره 1 (زمستان 1381).

- كتاب ماه  علوم اجتماعي. سال ششم. شماره 9 و 10 (تير و مرداد 1382).

2. ادوارد آني نات. «رويارويي با چالش‌هاي جهاني شدن» سايت آينده‌نگر (Ayandehnegar.Com) 6 نوامبر. 2003. ص 1.

3. حسن افراخته. «جهاني شدن اقتصاد و نقش آن در ساختار فضايي و اجتماعي شهرها». اطلاعات سياسي-اقتصادي. سال شانزدهم- شماره اول و دوم (مهر – آبان 1380) ص 144.
4. فرهنگ رجايي. پديده جهاني شدن: ‌وضعيت بشري و تمدن اطلاعاتي. ترجمه عبدالحسين آذرنگ. تهران:‌ نشر آگاه، 1379. ص 149-148.

5. مانوئل كاستلز. «درباره‌ي عصر اطلاعات». ترجمه افشين جهانديده. كتاب ماه  علوم اجتماعي. سال ششم- شماره نهم و دهم (تير و مرداد 1382)، ص 6-4.

6. عليرضا نوروزي. حقوق مالكيت فكري؛ حق مؤلف و مالكيت صنعتي. تهران: چاپار، 1381، ص 140.
7. داود نبي‌رهني. «فرصت‌ها و رقابت‌هاي علمي كشورهاي در حال توسعه در قرن بيست و يكم» رهيافت. شماره 29 (بهار 1382)، ص 90.

8 . علي اسماعيلي. «جهاني شدن: تهديدها و فرصت‌هاي ناشي از آن» آموزه. شماره 17 (1381)، ص 22.
9. ابوالحسن رياضي. «جهاني شدن و شهر؛ بررسي پارادايم فضايي در جامعه‌شناسي شهري» اطلاعات سياسي-  اقتصادي. سال شانزدهم-  شماره اول و دوم (مهر- آبان 1380)، ص 170.

10. سليمان ايران‌زاده. «جهاني شدن  و تحولات استراتژيك در مديريت» اطلاعات سياسي- اقتصادي. سال پانزدهم. شماره پانزدهم و دوازدهم (مرداد- شهريور 1380)، ص 92

11. عليرضا نوروزي، ص 136.

12. ابوالحسن رياضي، ص 171.

13. سرژلاتوشه. غربي‌سازي جهان. ترجمه فرهاد مشتاق صفت. تهران: سمت، 1379. ص 132.
14. «دنيايي كه با
ICT متحول مي‌شود». ترجمه ثريا پاك‌نظر. وب. شماره 55 (دي 1383)، ص 22-20

15. فرهنگ رجايي، ص 119.

16. حسن افراخته، ص 147.

17. حسين گدازگر. «جهاني‌سازي يا محلي‌سازي؟ نقدي بر تئوري زمان جهاني آنتوني گيدنز و طرفداران او». نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز. سال 45. شماره 184-183 (تابستان – پاييز 1381)، ص 234.

18. عباس رجبي. «بشر در محاصره اطلاعات بيكران جهاني». وب. شماره 40 (مهر 1382)، ص 20.
19. همان، ص 21-22.

20. «دنيايي كه با ICT متحول مي‌شود»، ص 21.

 

 منبع : http://www.parsigold.com

معماری اطلاعات

معماری اطلاعات

نویسنده:مارتین وایت( Martin White)
مترجم:احسان محمدی

چکیده

معماری اطلاعات در سالهای اخیر به عنوان یک واژه نوین در طراحی وب به صورت چشم گیری راه یافته است .این مقاله به تعریف و تاریخچه معماری اطلاعات می پردازد.

 کلید واژه ها:اطلاعات، طراحی، اینترنت

معماری اطلاعات در سالهای اخیر به عنوان واژه ای تازه در طراحی وب راه یافته است.هنوز هم متخصصین در ارائه تعریفی واحد از "معماری اطلاعات" مشکل دارند.مثل دو واژه" رده بندی "(Taxonomy)و "ابرداده" (Meta Data)که درسخنرانی ها و مکالمات راه یافته ولی استفاده کنندگان از این واژه ها تعریف جامع و مشترکی از آن ارائه ندادند.

به احتمال قریب به یقین، واژه معماری اطلاعات اولین بار در سال 1994توسط جوزف جین(Joseph Janes) و لویس روزنفلد (Louis Rosenfeld)،مدیران شرکت Argus Associates، که در دانشکده کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه میشیگان بودند،استفاده شد.

زمینه کاری این شرکت، Argus Associates، اینترنت و توسعه وب بود،که از استعاره معماری اطلاعات به خاطر مهم جلوه دادن ساختار و سازمان،در طراحی وب،در چشم مشتریان ،برای اولین بار استفاده کرد.

مجله Web Review برای اولین بار یک ستون با عنوان معماری وب که توسط روزنفلد نوشته شده بود ،راچاپ کرد و پتر مورویل( Peter Morrville) که دانشجوی دانشگاه میشیگان و کارمند شرکت Argus Associates بود،آن را دنبال کرد.

در سال 1996 ریچارد سوال ورمن (Richard Saul Wurman)یک کتاب تحت عنوان "معماری اطلاعات " که در آن ادعا کرد که واژه معماری اطلاعات در سال 1975 توسط خود وی به کار برده شد،را منتشر کرد.

نگرش وی در  این کتاب به معماری اطلاعات از منظر طراحی اطلاعات بود در حالیکه روزنفلد و مورویل معماری اطلاعات را  از جنبه کتابداری و اطلاع رسانی بررسی می کردند.بسیاری از متخصصین اطلاع رسانی تاریخ "معماری اطلاعات " را انتشار "کتاب خرس قطبی " در سال 1998 می دانند.

تا این زمان Argus Associates،شهرت قابل ملاحظه ای در معماری اطلاعات کسب کرد ورزنفلد و مورویل با انتشارات OReilly برای انتشار کتابی که بعدا "معماری اطلاعات وب " نام گرفت به مذاکره پرداختند. ویرایش دوم این کتاب در سال 2002 منتشر شد.تمام کتابهای انتشارات OReilly جلد های متمایزی دارند که روی هرکدام از این کتابها عکس حیوان بخصوصی را آورده اند.و روی کتاب معماری اطلاعات عکس "خرس سفید قطبی " آورده شده است.

در سال 2000 انجمن اطلاعات و فناوری آمریکا کنگره های پی در پی در مورد معماری اطلاعات برگزار کرد ،که این کنگره ها عاملی شتاب دهنده در روشن شدن مفهوم معماری اطلاعات داشت.شرکت تجاری- اینترنتی  Argus Associates در سال 2001 ورشکسته شد.

ولی از آن پس معماری اطلاعات به یک  واژه عمومی و شایع در طراحی وب تبدیل شد،و در سال 2002

تعدادی کتاب که افقهای نوینی را در این گرایش نو ظهور در بر می گرفت،منتشر شد.

آیا اکنون تعریف پذیرفته و قابل قبولی از "معماری اطلاعات "وجود دارد؟

در ویرایش دوم از کتاب ساختار معماری اطلاعات وب نوشته روزنفلد و مورویل تعاریف زیر ارائه شده است:
  ترکیبی از مدلهای سازماندهی ،طبقه بندی و پیمایش اطلاعات در سیستمهای اطلاعاتی

طراحی ساختاری یک سیتم اطلاعاتی جهت تسهیل دسترسی مستقیم به محتوا

  هنر وعلم سازماندهی و طبقه بندی وب سایتها و شبکه های اینترانت برای کمک به کاربران جهت

یافتن و مدیریت اطلاعات

  یک رشته و یک سری تجربیات تازه با تاکید بر اصول طراحی و معماری برای چشم اندز دیجیتال

یک تعریف جامع و پذیرفته شده از "معماری اطلاعات" وجود ندارد واین چیز خوبی در این مرحله از توسعه می باشد.درست مثل واژه اطلاع رسانی تاریخ آن به حدود 1950 بر می گردد ولی هنوز تعریف جامع و قابل قبولی از آن وجود ندارد.

یک جنبه دیگر از معماری اطلاعات توسط روگرایوردن در کتاب اطلاعات اولین(Butterworth-Heinemann,2003 ) است که چنین بیان کرده است:"یک سری اصول اساسی برای توصیف نظریه،چهارچوب،خط مشی ها، استانداردهای توافقی و عواملی برای مدیریت اطلاعات به عنوان یک منبع"
دلایلی که رزنفلد و مورویل برای اهمیت و کارآمدی معماری اطلاعات داشتند شامل موارد زیر می باشد:

هزینه یافتن اطلاعات

هزینه پیدا نکردن اطلاعات

هزینه ساختار

هزینه نگهداری و

 

هزینه آموزش

 پتر مورویل مفهوم "قابلیت یافتن" (findability)را به عنوان ترکیبی از پیمایش و جستجو به منظور

فراهم آوری و دسترسی کارآمد و موثر به اطلاعات ارتقا داد.

هم اکنون علاقه وکشش های زیادی به موضوع مدیریت محتوا بین متخصصین وجود دارد، روزنفلد و مورویل در مورد رابطه مدیریت محتوا و معماری اطلاعات در کتاب شان اظهار داشتند که:

معماری اطلاعات و مدیریت محتوا در واقع دو روی یک سکه هستند.معماری اطلاعات یک نگرش فضایی از یک سیستم اطلاعاتی ارائه می دهد،در حالیکه مدیریت محتوا توصیف یک نگرش کنونی با نشان دادن جریان اطلاعات در داخل،پیرامون،و خارج از سیستم اطلاعاتی ارائه می دهد.همچنین خود را معمار اطلاعات قلمداد می کنند،در حقیقت پیش از سال 2004 House of Parliament در یکی از صفحات گرانقیمت Sunday Times یک آگهی تبلیغاتی در مورد معماری اطلاعات ارائه داد، که در این آگهی تبلیغاتی استفاده از معماری اطلاعات توسط متخصصین با تجربه آمده بود.

گمان می رود که معماری اطلاعات مثل اطلاع رسانی مجموعه ای از ابزارها و روشهاست که توسط متخصصین در اندازه ای وسیع برای حل مشکلات مدیریت اطلاعات استفاده می شود.در ایلات متحده آمریکا معماری اطلاعات توسط انجمن اطلاع رسانی آمریکا ارتقا داده شده و توسط اسلیمور  (Asilmor Institute( http://www.aifia.org/  نیز حمایت می شود.واین موسسه در تلاش است که فعالیت

های خود را در حد بین المللی گسترش دهد و عضو گیری کند.

در اروپا معماری اطلاعات امروزه عناوین کارگاهها و کنفرانسهای زیادی را به خود اختصاص داده است.نشست معماری اطلاعات در کنفرانس اطلاعات پیوسته لندن در دسامبر 2003 با حضور شرکت کنندگان زیادی برگزار شد،همچنین یک کنفرانس در فوریه 2004 با شرکت 150     برگزار،کاربران پیوسته انگلیسی نیز یک سمینار در مارس و Information Today یک سمینار در ژوئن 2004 در پاریس برگزار کردند.(www.infotoday.com/iaparis)
حال ضرورت یک مجله تخصصی معماری اطلاعات حس می شود!

در حال حاضر با جستجوی کلید واژه معماری اطلاعات بالاتر از 600000 رکورد که این عبارت را به کار برده اند پیدا می شود.این آمار بسیار جالب است چون اگر محتوای این 600000 صفحه علمی هم نباشد،این حجم علاقه زیاد افراد به این موضوع را نشان می دهد. و بدون شک این اصطلاح به زودی در نزدیکی شما نیز ظاهر خواهد شد.

 

 

اين مقاله ترجمه اي است از:

White, Martin Information architecture. The Electronic Library. Volume 22 .  Number 3 . 2004 .  pp. 218-219. q Emerald Group Publishing Limited .  ISSN 0264-0473
DOI 10.1108/02640470410541606


lectronic access:
The Emerald Research Register for this journal is
available at:
www.emeraldinsight.com/researchregister
The current issue and full text archive of this journal
available at:
www.emeraldinsight.com/0264-0473.htm

جنسيت و کارآفريني

جنسيت و کارآفريني: 

چکيده :

در اين مقاله با بررسي ادبيات موضوع به اين مطلب پاسخ داده ميشود که آيا جنسيت در کارآفريني تفاوتي ايجاد ميکند؟

با ارائه پاسخ مثبتي به سوال مذکور بر مبناي بررسي عوامل ايجاد تفاوت ، در اين مقاله نتيجه گرفته ميشود که اين تفاوت جنسيتي بايستي در سه حوزه پژوهشي ، آموزشي و سياستگزاري توسعه کارآفريني لحاظ گردد.

مقدمه :

يکي از مسائلي که نتيجه مطالعات متعدد در کشورهاي مختلف است پايين بودن نرخ کارآفريني زنان در مقايسه با مردان است. ( GEM ۲۰۰۳)بنابراين يک مسئله امکان طرح و بررسي دارد و آن اين سوال است که چرا نرخ کارآفريني بين زنان کمتر است؟

اين سوال از اينرو اهميت دارد که نزديک به نيمي از جمعيت کشورها را زنان تشکيل ميدهند و در عين حال بواسطه تحولات گوناگون سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي و فني ، زنان آمادگي بيشتري براي مشارکت در فعاليتهاي اجتماعي پيدا کرده اند.

بنابراين هرگونه افزايش در نرخ کارآفريني زنان ميتواند در نهايت به شتاب گيري توسعه کارآفريني منجر گردد.

اما چرا زنان کمتر از مردان به شروع فعاليتهاي کارآفرينانه اقدام ميکنند؟ و آيا دلايل موثر در کاهش نرخ کارآفريني زنان در مقايسه با مردان از آنچنان اهميتي برخوردارند که نياز به رويکرد هاي متفاوتي در توسعه کارآفريني زنان را موجه سازند؟

علم کارآفريني اساسا به دنبال ارائه پاسخي به دو دسته سوالات کليدي است:

· چرا تنها برخي افراد قادر به تشخيص فرصتهاي کسب سود ميباشند؟

· چرا فقط معدودي از آنها قادر به بهره برداري از فرصتها ميباشند؟

متاسفانه نظريه اي جهانشمول که مورد تاييد همه محققين باشد براي سوالات مذکور تدوين نشده و لذا استفاده از چارچوبهائي پيشنهاد شده است که با استفاده از آنها بتوان مجموعه پراکنده و گاه متناقض از داده ها و اطلاعات پژوهشي را سازماندهي نموده و نظمي بين آنها ايجاد نمود.

يکي از اين چارچوبها الگوي چهار بعدي گارتنر (۱۹۸۵) است (شکل يک) که در آن چهار عنصر فرد ، سازمان ، فرايند و محيط در تعامل با يکديگر قرار دارند. با مبنا قرار دادن اين الگو مقاله فعلي در پي تفکيک و طبقه بندي برخي از متغييرها است که احتمالا بر نرخ کارآفريني زنان موثر ميباشند.

۱ محيط و کارآفريني زنان

تاثير محيط در فعاليتهاي کارآفرينانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اما کارهاي انجام شده تا حدود زيادي راهگشا ميباشند.

1-1 تقسيم بندي محيط:

محيط کارآفرينان عموما به دو بخش محيط عمومي و محيط اختصاصي قابل تقسيم بندي است. (Bruno & Tyebjee ۱۹۸۲ )

محيط عمومي از سه مولفه هنجاري ، ادراکي و اداري تشکيل شده است. (Busenitz et l. ۲۰۰۰۰ )

منظور از مولفه هنجاري عمدتا فرهنگ ملي و نظام ارزشي رفتاري مسلط است. در فرهنگهائي که خانه داري و مادري به عنوان تنها گزينه هاي بهنجار براي زنان تعريف شده باشد ، انتظار ميرود که نرخ کارآفريني زنان نيز کاهش پيدا کند.

مولفه دوم ادراکي است و منظور از آن متوسط دانش عمومي از تاسيس و راهبري کسب وکار است. اگر چه سيستم تعليم و تربيتي مستقر نقشي عمده دارد و اين سيستمها سالهاست که بطور مساوي براي هر دو جنس از آموزه هاي مربوط به تاسيس و راهبري کسب و کار خالي بوده است اما در حوزه شناخت ناشي از تمرين و تجربه فضاي ادراکي به نفع زنان نبوده است.

زنان بطور سنتي ازتمرين و تجربه در حوزه تاسيس و راهبري سازمانها جدا نگهداشته شده اند و اين جدائي باعث شده است تا متوسط دانش جامعه زنان در خصوص تاسيس و راهبري سازمانها کمتر از جامعه مردان باشد.

مولفه سوم از محيط عمومي زنان بعد اداري – قانوني آن است. در اين مولفه منظور ساختار اداري و نظام قوانين ناظر بر تاسيس و راهبري کسب و کار است. اگر چه به ظاهر اين سيستم بدون هر گونه تبعيض جنسيتي طراحي شده و مرد و زن را به يکسان مينگرد ، اما اگر قبول داشته باشيم که مولفه هاي هنجاري و ادراکي بر حسب جنسيت متفاوت ميباشند ، در اينصورت عدم تبعيض سيستم اداري – حقوقي خود نوعي تبعيض است.

بنابراين مولفه اداري حقوقي نيز موانعي را براي افراد بسته به جنسيت آنها ايجاد ميکند.

در يک جمع بندي محيط عمومي ( فرهنگ – سيستم آموزشي – نظام اداري و حقوقي ) امکان شروع مساوي فعاليتهاي کارآفرينانه را از زنان در مقايسه با مردان گرفته است.

علاوه بر محيط عمومي ، در محيط اختصاصي نيز ميتوان با محدوديتهاي اساسي بر سر راه کارآفريني زنان مواجه بود. منظور از محيط اختصاصي مجموعه مناسبات کارآفرين با افراد و نهاد هاي پيراموني است. به عبارت ديگر شبکه اجتماعي پيرامون کارآفرين محيط نزديک وي را ساخته و از اين طريق بر اثرات محيط عمومي نقش ميانجي و تعديل کننده را دارد.

استفاده از تحليل شبکه ها در تبيين کارآفريني از قدمت چنداني برخوردار نبوده و لذا کمتر شناخته شده است. در اين رويکرد مجموعه مناسبات فرد با ساير اقراد نظير خانواده ، دوستان ، آشنايان و همکاران از دو جهت حايز اهميت است. محققين نشان داده اند که ويژگيهاي ساختاري اين شبکه اجتماعي پيرامون کارآفرين و نيز موقعيت فرد در آن در تشخيص فرصتهاي کارآفريني و مهمتر از آن در تجهيز منابع براي بهره برداري از فرصت ها موثر است. ( Hill et. al. ۱۹۹۷ )

نقش شبکه ها در فرايند کارآفريني عبارتست از:

· تامين سريع ، با کيفيت و دقيق اطلاعات مربوط به فرصتها

· مشاوره در ارزيابي و انتخاب ايده هاي بهره برداري

حمايت از کارآفرين در تامين و تجهيز منابع

در واقع ساخت و کارکرد شبکه هاي اجتماعي و تفاوتهاي مشاهده شده در آنها بر حسب افراد مختلف ، باعث ايجاد تفاوت در ساختار فرصت و ساختار منابع براي آن فرد خواهد بود.

سه مکانيسم اصلي بسط و بهبود ساختار فرصت و ساختار منابع عبارتند از:

· ايجاد روابط جديد

· چرخه اي کردن روابط موجود

· هماهنگ کردن روابط موجود و جديد

· اکثريت قابل توجهي از زنان بطور سنتي در خانه بسر برده و اين باعث ميگردد تا شبکه اجتماعي آنها اولا کوچک بوده و ثانيا حلقه اي بسته را شامل گردد. در مقابل از آنجا که مردان ميتوانند ساعات بيشتري از وقت خود را در بيرون از خانه بگذرانند ، شبکه اجتماعي آنان گسترده تر و متنوعتر است.

با توجه به ملاحظات مذکور محدوديتهاي ساختاري و کارکردي شبکه اجتماعي زنان در مقايسه با مردان محدوديتهاي مضاعفي را در مشارکت مساوي در فعاليتهاي کارآفرينانه ايجاد ميکند.

2 – تفاوتها و محدوديتهاي فردي

دومين موضوعي که قابل بررسي در تبيين موانع کارآفريني زنان را دارد ، تفاوتهاي فردي بين کارآفرينان زن و مرد است. اگرچه مطالعات صورت گرفته تفاوتي را در خصوصيات و ويژگيهاي شخصيتي زنان و مردان کارآفرين نشان نداده است ، اما بايستي بر اين نکته اشاره نمود که بين شخصيت و کارآفريني متغيير هاي فردي متعددي قرار دارند که دانش ما در خصوص آنها بتدريج در حال شکل گيري و تکميل است.

مطالعات صورت گرفته در سالهاي اخير نشان داده است که مهمتر از ويژگيهاي شخصيتي نظير ميل به کاميابي و ريسک پذيري و نظائر آن ، ساختار فکري و کارکردهاي ذهني افراد نقشي به مراتب با اهميت تر ايفا ميکنند. ذهن افراد اصولا واجد هر دو الگوي فرصت و تهديد با همديگر است. به عبارت ديگر همه افراد واجد دو الگوي فکري (mental schema) فرصت و تهديد ميباشند که کارآفريني افراد در وهله اول ناشي از فعال شدن سريع تر الگوي فرصت در مقايسه با الگوي تهديد است. (Highhouse, Mohammed, Hoffman, ۲۰۰۲ )

اصولا فرصت موقعيتي است که اولا بتوان بر آن کنترل اعمال نمود و ثانيا پي آمدهاي موقعيت نيز مثبت ارزيابي گردند. در مقابل تهديد موقعيت ، حالت و رخدادي است که اولا نتوانيم بر آن کنترلي را اعمال کنيم و ثانيا پيامدهاي آن منفي ارزيابي گردند.

همانگونه که در بحث محيطي بيان شد ، محيط عمومي از طريق محيط اختصاصي بر رفتار افراد به لحاظ مطابقت با هنجارها ، مطابقت با سطح دانش عمومي و سازگاري با نظام اداري حقوقي تاثير ميگذارد . اين تاثير بدوا در سيستم فکري و ادراکي افراد بروز يافته و در رفتار آنها تاثير گذار خواهد بود.

بنابراين انتظار ميرود بواسطه مسائل فوق در زنان و در غالب حالات الگوي تهديد نسبت به الگوي فرصت سريعتر فعال گردد. به اين تفاوتها بايستي تفاوتهاي ژنتيکي نظير ميزان فعاليتهاي نيمکره هاي مغز را هم افزود تا بتوان گفت که در سطح ادراکي هم تفاوتهاي جدي بين جنسيت هاي متفاوت در شروع و دوام فعاليتهاي کارآفرينانه وجود دارد.

اين تفاوتها را ميتوان در رفتارهاي کارآفرينان زن و در مقايسه با کارآفرينان مرد مورد پيگيري قرار داد. اصولا کارآفرينان را ميتوان در چهار دسته به شرح زير تقسيم بندي نمود ( Alsos & Kaikkeno ۲۰۰۴ ) :

· کارآفرينان فرصت رو

· کارآفرينان فرصت بين

· کارآفرينان فرصت جو

· کارآفرينان فرصت ساز

دو دسته اول اصولا بطور انفعالي و در مواجهه با پالسهاي غيرمترقبه ذهني ( گروه اول ) و عيني ( گروه دوم) اقدام به کارآفريني ميکنند. هر دو دسته دوم اصولا در مقابل فرصتها اقدام به جستجوي آگاهانه اي ميکنند .کارآفرينان فرصت جو ، فرصت را در محيط عيني کشف کرده و کارآفرينان فرصت ساز آن را در محيط ذهني ايجاد و در محيط به آن عينيت ميدهند.(

در يک ارزيابي کلي و در فقدان داده هاي تجربي و ميداني در ايران ميتوان گفت که:

اولا شدت کارآفريني افراد ( برحسب خود اشتغالي ، تاسيس کسب و کار کوچک ،ايجاد شرکتهاي بزرگ) نتيجه و برايند قرار گرفتن آنها در هر کدام از گروههاي چهارگانه فوق است.( جدول يک)

 

رديف

نوع استراتژي

عنوان استراتژي

ويژگيها و مشخصات استراتژي

۱

موقعيت گرا

انفعالي

هيچگونه سناريو يا برنامه از قبل طراحي شده اي وجود ندارد.

۲

موقعيت گرا

فرصت طلبانه

سناريوهاي کلي وجود داشته و ممکن است به اقتضاي شرايط سناريوها کنار گذاشته شوند يا بشدت تغيير کنند.

۳

هدف گرا

نکته کليدي

برنامه هاي مقطعي براي حل مسئله و نکته کليدي و بحراني آن مقطع وجود دارد.

۴

هدف گرا

برنامه ريزي کامل

برنامه مفصل و کاملي براي همه مراحل وجود دارد که اجرا ميشود.

جدول يک – استراتژيهاي چهارگانه کارآفرينان

ثانيا به نظر ميرسد که درصد کارآفرينان زن که اقدام به جستجو يا ساخت فعالنه فرصت ميکنند در مقايسه با دو گروه ديگر کمتر است. شواهد عيني بر اين ادعا اولا ميزان بالاتر خود اشتغالي در زنان ، ثانيا محدوديت در تنوع فعاليتها و نيز هدف قرار دادن بازارهاي کوچک توسط زنان کارآفرين و در مقايسه با کارآفرينان مرد است.

 

 منبع : http://www.parsigold.com

گرداوری از :بهمن خداپرست  
E-Mail: bahman.khodaparast@gmail.com

تجربه اي از مديريت موفق

تجربه اي از مديريت موفق

مقدمه

شركتها، سازمانها و بنگاههاي اقتصادي امروزي در فرايند جهاني شدن ضمن روبه رو شدن با چالشهاي بي شماري مي بايد با رقباي قدرتمند رقابت كنند. از آنجايي كه رقابت پذيري، نيازمند برنامه ريزي صحيح همه‌جانبه براي استقرار سيستم هاي مديريتي به منظورارتقاي بهره وري و كيفيت محصولات و خدمات است، لازم است موسسات با شيوه هاي صحيح مديريت آشنايي كامل را داشته باشند.

مكتبها و نظريه هاي بسياري ازجمله: مكتب كلاسيك، نئوكلاسيك، تئوري اقتضايي، نظريه هاي انگيزشي، تئوري z (مديريت ژاپني)و... در علم مديريت مطرح شده است كه هريك از آنها شيوه خاصي از مديريت را به همراه خواهند داشت، وليكن چنين به نظر مي‌رسد كه ژاپن و شيوه مديريتي آن از آغاز دهه 0691 ميلادي به اين سو توانسته است توجه همگان را به خود جلب كند. ژاپن در دو جنگ جهاني شركت جسته، در يكي كامياب و در ديگري ناكام گشته است. برفراز خرابه ها و ويرانيهاي پس از جنگ جهاني دوم، با دگرگون كردن جهت گيري سياسي خود، در راهي تازه گام گذاشته است و با دست آويختن به نظام نوين مديريتي، فراگرد پيشرفت اجتماعي و اقتصادي را در زماني بسيار كوتاه مي پيمايد. اين كاميابي همه جهانيان را بر آن داشته است كه به بررسي دقيق اين نوع مديريت بپردازند و تجربه اي ازآن حاصل كنند.

الگوي شغلي

تئوري ‌‌Z (مديريت ژاپني)، چگونگي اداره سازمانهاي ژاپني را توضيح مي دهد. ويليام اوچي (WILLIAM OUCHI) بنيانگذار تئوري مزبور معتقد است كه حمايت از كاركنان در تمام دوران خدمت، ايجاد صميميت و تفاهم عميق درميان آنان، اشتراك مساعي در تصميم گيري، مسئوليت مشترك و خودداري از كنترل و نظارت نزديك به كار اعضاي سازمان سبب مي شود كه كاركنان سازمان را متعلق به خود بدانند و صادقانه تمام نيروي فكري و توانائيهاي خود را به منظور بازدهي بيشتر به كار گيرند. براي به دست آوردن تصوير كامل تري از اين تئوري، ويژگيهاي آن را به شرح ذيل موردبحث قرار مي دهيم.

1 - استخدام مادام العمر: هنگامي كه فردي به استخدام يك شركت درمي آيد، درحقيقت او در آن شركت تولد مي‌يابد و همچنان كه هرگز ولادت خود را درخانواده از دست نمي دهد، از حقوق و مزاياي استخدام شدن نيز هرگز بي نصيب نمي ماند كه از آن به «استخدام مادام العمر» تعبير مي شود.

2 - نظام رينگي: واژه رينگي در اصل از دو بخش «رين» به معني «پيشنهاد دادن به بالادست و جلب نظر وي با آن «و» «كي» به معني «انديشه كردن و تصميم گرفتن» تشكيل شده است. درنتيجه نظام رينگي مفاهيم هر دو بخش را در برگرفته است و به معني تصميم گرفتن از راه نوشته و سند به كار گرفته مي شود. بدين صورت كه: مديران رده هاي پايين سازمان روزانه با شماري از تصميم ها روبرو هستند، آنان در سند يا برگه تصميم گيري موضوع موردنظر را به روشني توصيف مي كنند و توصيه خود را نيز براي گشودن آن مشكل عنوان مي‌سازند و سپس آن را به تمام بخشها و دفاتر گوناگون مي فرستند كه اين تصميم با كار آنها پيوستگي پيدا خواهدكرد و مديران اين بخشها پس از بررسي، چنانچه با آن موافق باشند، مهر خود را در كنار آن برگه نقش مي زنند. اين برگه آرام آرام با گذشتن از مسير گوناگون به ميز رياست مي رسد، هنگامي كه رياست شركت هم مهر خود را بر برگه تصميم گيري نهاد، آن برگه به صورت يك تصميم درمي آيد و براي اجرا به مديري كه آن را در تمام آغاز تهيه كرده بود، بازگردانده مي شود.

3 - ارزشيابي و ترفيع بطئي: درشركتهاي بزرگ ژاپني مسير ترفيع و پيشرفت شغلي از يك كارمند جوان با استعداد تا مديريت شركت معمولا" گذر از همه مشاغل عمده داخل را دربرمي گيرد. به عبارت ديگر، ترفيع به كندي صورت مي پذيرد. در مقابل ارزيابيها نيز به صورت جمعي و در درازمدت انجام مي‌شود. بدين ترتيب كه گروهي از سرپرستان كه كارمند را مي شناسند به طور ضمني وي را موردارزيابي قرار خواهند داد.

4 - توجه به تمام جنبه هاي زندگي كاركنان: توجه به كاركنان به معناي نگرشي است كه سرپرست نسبت به كارمندانش دارد. در سازمانهاي آمريكايي، سرپرست كارمند را از ديدگاه كار و وظيفه اش مي نگرد و ممكن است تفحص در زندگي خصوصي او را معقول نداند. برخلاف اين نگرش محدود، توجه عميق نسبت به كاركنان براساس تئوري Z قسمتي از نقش مديريت را تشكيل مي دهد. به اين معني كه مدير به آگاهي يافتن از تمام خصوصيات شخصي كاركنان علاقه مند است.

براساس چهار ويژگي مذكور الگوي شغلي مديريت ژاپني به صورت زير تدوين گشته است: در ابتداي شركتهاي ژاپني كارمندان خود را از ميان فرهيختگان دبيرستانها يا دانشگاهها برمي گزيند. آنان در يك روز مشترك و عمومي و با حقوق و دستمزد مشابه كار خود را آغاز مي كنند و پس از آنكه در مجموعه متنوعي از فعاليتهاي شركت در بخشهاي مختلف آن به كار پرداختند و لياقت وكارداني خود را براي گروهي از سرپرستان آشكار كردند، به مقام بالاتر دست خواهنديافت. به عبارت ديگر، تازه واردان تنها زماني ازنردبان ترقي بالا خواهند رفت كه اولا" : در بخشهاي مختلف آن فعاليت كرده باشند و ثانيا" موافقت همگاني را در زمينه شايستگي شغلي به دست آورده باشند. بنابر آنچه ذكر شد، سه عامل اساسي براي دستيابي به پايگاههاي بالاي سازمان به ترتيب اهميت عبارتند از: پيشينه تحصيلي دانشگاهي، سابقه ارشديت در خدمت، لياقت و كارداني فردي. در اين الگو بين مسئوليت مدير و زيردستانش خطي به روشني كشيده نشده است و همه اعضاي شركت در تمام سلسله مراتب سازماني به صورت يك مجموعه به هم پيوسته براي دستيابي به اهداف سازماني به فعاليت مي پردازند.درشكل شماره يك اهميت اين مسئله در سلسله مراتب سازمان هاي ژاپن نشان داده شده است.

مديريت در محل

رابطه عاطفي ميان مديران ژاپني و كارمندان به قدري وسيع است كه هيچ مديري در موسسات ژاپني در يك مجموعه دفتري دورافتاده و پشت درهاي بسته مخفي نمي گردد. بلكه همراه با كارمندان خود در قسمتهاي مختلف كارخانه به فعاليت مي پردازد و از انجام امور و مشكلات و نواقص كار، آگاه مي گردد. اين شيوه رهبري، «مديريت در محل» ناميده مي شود.«هوندا»، مدير بزرگترين شركت ژاپني پس از جنگ جهاني دوم معتقد است كه: «در كف كارخانه دانش بيشتري وجود دارد تا در دفتر كار». مديران ژاپني مي دانند كه دشواريهاي كارخانه به ندرت در پشت ميز يا در اتاق كنفرانس حل مي شود. به آنان توصيه مي گردد: «جايي برويد كه عمل باشد». مديران به محل پديد آمدن مشكل در كارخانه مي روند تا به طور دست اول آن را مشاهده كنند. در آنجا، آنان واقعا" مي توانند بخش ناقص كار را لمس كنند و با همكاران درگير در اين دشواري صحبت كنند. تنها پس از آن است كه مديران مي توانند به طور موثر به حل مشكلات كمك كنند.

هيچ چيز جز تغيير ثابت نيست

گفتن اين جمله كه تغيير امري است ثابت، يك تناقض است؛ اما ازنظر مديريت موفق ژاپني اين صرفا" يك تناقض نماست.در سال 8491 ميلادي، شركت هوندا كه نمونه كاميابي مديريت ژاپني در آمريكاست، با مسئوليت محدود پايه گذاري شد. در آن زمان شركت، موتورهاي بنزيني كوچك و كاركرده را خريداري و بازسازي مي كرد تا روي دوچرخه ها نصب كند. سال بعد، شركت موفق شد موتورهاي 05 سي سي دوهنگامه خود را بسازد و در سال 1591، با ساخت نمونه اي تازه از موتور چهار هنگامه، يك طرح پيشرفته و ابتكاري را ارائه كرد. هوندا، سال بعد شروع به توليد بدنه، زنجير و چرخ دنده موتورسيكلت كرد و در آخر اين دهه، هوندا به صورت بزرگترين شركت سازنده موتورسيكلت دنيا درآمده بود. پس از اين، در سال 0691، اين شركت وارد صنعت اتومبيل شد. هوندا نمونه اي است از تغيير ثابت و دائمي.

نتيجه گيري

بسياري از محققان دليل مشكلات موجود را قبل از هر چيز به ضعف مديريت نسبت مي‌دهند كه البته كاملا" معقول و منطقي است. مديران درواقع حيات دهندگان سازمان هستند و تصميمات، استراتژي ها و شيوه عملكرد آنها مي تواند موجب كاميابي و يا شكست سازمان گردد. لذا بر ماست كه بهترين و صحيح ترين شيوه مديريتي را در موسسات و شركتهاي مختلف آموزش دهيم.

هم اكنون در سراسر جهان مديريت ژاپني به عنوان نمونه اي از مديريت موفق برشمرده مي شود. اين الگو توانسته است به آنچه كه مازلو در سلسله مراتب نيازها، نياز به همبستگي مي خواند تحقق بخشد. به عقيده مازلو تمام مردم براي همبستگي يا عشق و علاقه اي كه مي تواند به واسطه احساس تعلق به گروه يا سازمان ارضا شود نياز دارند. در زندگي صنعتي امروز، كاركنان معمولا" نياز به همبستگي شان ارضا نشده است، چنين مي پندارند كه هيچ تكيه گاهي ندارند و از اين رو احساس سرگشتگي مي كنند. به نظر «اوكي» اين نياز برمبناي تئوري z و با ايجاد همبستگي ميان كاركنان و سازمان تامين مي شود. البته بايد توجه داشت كه هر نوع الگوي مديريتي با فرهنگ آن مرزوبوم مطابقت دارد و نمي توان آن را به ساير كشورها تعميم داد. مديريت آمريكايي با آن فرهنگ مطابقت دارد و مديريت ژاپني با فرهنگ ملت ژاپن و مديريت ايراني نيز بالطبع از الگوي فرهنگي اين مرز وبوم نشأت خواهدگرفت.

 

 

 منبع : سایت http://www.parsigold.com

گرداوری از :بهمن خداپرست  
E-Mail: bahman.khodaparast@gmail.com